معنی کامران

کامران
معادل ابجد

کامران در معادل ابجد

کامران
  • 312
حل جدول

کامران در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کامران در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • خوشگذران، عیاش، کامجو 2، کامروا، کامیاب، خوشبخت، نیکبخت،
    (متضاد) ناکام، نامراد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

کامران در فرهنگ معین

  • (ص فا.) خوشگذران، عیاش.
لغت نامه دهخدا

کامران در لغت نامه دهخدا

  • کامران. (نف مرکب) کسی که هرچه بخواهد برایش مهیا شود و کسی که در عشرت است. (فرهنگ نظام). بهره مند و کامیاب در هر عزم و آرزویی. (ناظم الاطباء). سعادتمند پیروز و موفق. (ولف):
    که من بودم اندر جهان کامران
    مرا بود شمشیر و گرز گران.
    فردوسی.
    بجان تو ای خسرو کامران
    کجا بردم این خود بدل در گمان.
    فردوسی.
    ای بر همه هوای دل خویش کامکار
    ای بر همه مراد دل خویش کامران.
    فرخی.
    شاد بادی بر هواها کامران و کامکار
    شاه باشی بر زمانه کامجوی و کامران. توضیح بیشتر ...
  • کامران. (اِخ) افغان دهمین از خاندان درانی افغانستان در هرات. (یادداشت مؤلف). (از 1235 تا 1255 هَ. ق. ). (معجم الانساب). و رجوع به طبقات سلاطین اسلام شود. توضیح بیشتر ...
  • کامران. (اِخ)... بن بابر. رجوع به کامران میرزا شود.

  • کامران. (اِخ) دهی است از دهستان میشه پاوه بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در پانزده هزارگزی باختر کلیبر و 155000 گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل دارای 32 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از دو رشته چشمه مشروب میشود محصولاتش غلات و میوه جنگل. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آن فرش و گلیم بافی است، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
  • کامران. (اِخ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد واقع در 22هزارگزی شمال گهواره کنار راه فرعی تفنگچی به سنجابی ناحیه ای است کوهستانی سردسیر دارای 700 تن سکنه میباشد کردی و فارسی زبانند. از چشمه مشروب میشود محصولاتش غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات، جزئی توتون و میوجات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از تیره ٔ تفنگچی هستند. در چهار محل نزدیک بهم واقع بنام کامران عزیز کیانی، کامران عزیز کاکاخان، کامران بیک رضا، کامران رحمان مشهورند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کامران در فرهنگ عمید

  • عیاش، خوش‌گذران،

    خوشبخت، کامکار،
فارسی به انگلیسی

کامران در فارسی به انگلیسی

نام های ایرانی

کامران در نام های ایرانی

  • پسرانه، آن که در هر کاری موفق است، چیره، مسلط
فرهنگ فارسی هوشیار

کامران در فرهنگ فارسی هوشیار

  • کسی که هر چه بخواهد برایش مهیا شود و کسی که در عشرت است، بهره مند، کامیاب در هر عزم. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید