معنی کافر

کافر
معادل ابجد

کافر در معادل ابجد

کافر
  • 301
حل جدول

کافر در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کافر در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بت‌پرست، بدکیش، بی‌ایمان، بی‌دین، زندیق، لامذهب، مرتد، مشرک، ملحد، منافق، ناسپاس،
    (متضاد) مومن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

کافر در فرهنگ معین

  • (فَ) [ع.] (اِفا.) بی دین، ملحد. ج. کفره، کفار.
لغت نامه دهخدا

کافر در لغت نامه دهخدا

  • کافر. [] (اِخ) نام قوم بزرگی است در سواحل شرقی آفریقای جنوبی. (از قاموس الاعلام ترکی). توضیح بیشتر ...
  • کافر. (اِخ) یکی از السنه ٔ ملتصقه. (ایران باستان ج 1 ص 11).

  • کافر. [] (اِخ) از بلاد هذیل. (معجم البلدان).

  • کافر. [ف ِ] (ع ص، اِ) ضد مؤمن. بی دین. بی کتاب. ناگرونده. ناگرویده. ناخستو. (مهذب الاسماء) (مجمل اللغه) (دستورالاخوان) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
    درآورد لشکر به ایران زمین
    شه کافران دل پراگنده کین.
    فردوسی.
    همه نزد من سربسر کافرند
    وز اهریمن بدکنش بدترند.
    فردوسی.
    تاک رز گفتا از من چه همی پرسی
    کافری، کافر، ز ایزد نه همی ترسی.
    منوچهری.
    آنجا کافران پلیدتر و قوی تر بودند و مضایق بسیار و حصارهای قوی داشتند. توضیح بیشتر ...
  • کافر. [ف ِ] (اِخ) نام نهر حیره است. (معجم البلدان).

  • کافر. [] (اِخ) نام قنطره ای است. (معجم البلدان).

فرهنگ عمید

کافر در فرهنگ عمید

  • آن‌که پیرو دین توحیدی نیست، بی‌دین، بی‌ایمان،
    [مجاز] ظالم، بی‌رحم،
    [قدیمی] ناسپاس، کفران‌کننده،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کافر در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

کافر در فارسی به انگلیسی

  • Heathen, Infidel, Pagan, Heathenish
فارسی به ترکی

کافر در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

کافر در فارسی به عربی

عربی به فارسی

کافر در عربی به فارسی

  • کفرامیز , کفرگوینده , نوشته وگفته کفر امیز , بی وفا , بی ایمان , بی خدا. توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی

کافر در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

کافر در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ضد مومن، بی دین، بی کتاب، ناگرویده، ناسپاس
فرهنگ فارسی آزاد

کافر در فرهنگ فارسی آزاد

  • کافِر، غیر مؤمن بخدا- خدانشناس (جمع:کفّار، کافِروْن-کَفَرَه- کِفار)،. توضیح بیشتر ...
  • کافِر، شب ظلمانی و سیاه- ابر سیاه- سیاه- سیاهی و تاریکی- دریا- نهر بزرگ- درّه بزرگ-زارع- سرزمین دور- اسب سیاه. (جمع:کُفّار)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

کافر در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

کافر در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید