معنی کاشف اتر

حل جدول

کاشف اتر

لانگ


کاشف ماده اتر

گرافوردلانگ

کرافورد لانگ

کرافوردلانگ


کاشف ماده بیهوشی اتر

کرافورد لانگ

لغت نامه دهخدا

اتر

اتر. [اِ ت ِ] (فرانسوی، اِ) رجوع به اثیر شود.

اتر. [اَ ت َ] (اِ) در تداول خانگی، فال بد.
- اترزدن، فال بد زدن. شگون بد زدن. تشاؤم.
|| رشته ٔ دراز که بازیاران گاه ریاضت بر پای باز بندند تا آنگاه که خواهند بازگردانند.

گویش مازندرانی

اتر اتر

زمینی که پس از یک سال کشت رها شده باشد، اولین بار به سوی...


اتر

سطحی که در زمین کشاورزی که به علت بالا بودن ارتفاع آن، کمتر...

فرهنگ فارسی هوشیار

اتر

یونانی فرازدم، ترمل آمیزه ای است گریزا که از آمیزش مل (الکل) باترشک (اسید) پدید میظید (اسم) یونانیان قدیم و بتقلید آنان اقوام دیگر اتر را بجسمی سیال و رقیق که قسمت فوقانی کره ارض را فرا گرفته اطلاق میکردند، بخار رقیق و ماده سیال و سریع التبخیری است که قسمتی از فضای ماورای جو را اشغال کرده و در تمام اجسام نافذ است. دانشمندان فیزیک آنرا عامل انتقال نور و حرارت و الکتریسیته دانسته اند. دارای هیچگونه وزنی نیست در خلا ء و همه محیط های شفاف که نور از آن عبور میکند موجود است اثیر، نمک فرار و سریع التبخیری است که از، یکی از اسیدهای معدنی یا آلی با الکل، می آید اترسل، ماده ای که از گرفتن یک مولکول آب از دو مولکول الکل حاصل شود اتر اکسید.

فرهنگ معین

اتر

جسمی سیال و رقیق که قسمت فوقانی کره زمین را فراگرفته، نمک فرار که از ترکیب یکی از اسیدهای معدنی یا آلی با الکل به دست می آید، ماده ای که از گرفتن یک مولکول آب از دو مولکول الکل حاصل شود و به عنوان داروی بیهوشی و حلال ب [خوانش: (اِ تِ) [فر.] (اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

اتر

اثیر، سیاله، ماده‌سیال

فرهنگ عمید

اتر

مایعی فرّار، بی‌رنگ، و شدیداً قابل اشتعال که از ترکیب اسید با الکل حاصل می‌شود و به عنوان داروی بی‌هوشی به کار می‌رود،

فارسی به عربی

اتر

اثیر

داروها

اتر

در بیهوشی به عنوان داروی کمکی استفاده می شود.

معادل ابجد

کاشف اتر

1002

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری