معنی کارت فلزی

حل جدول

کارت فلزی

پلاک


کارت

سلاح داور ورزشی

ترکی به فارسی

کارت

کارت 2- پیر


کارت پوستال

کارت پستال

لغت نامه دهخدا

کارت

کارت. (فرانسوی، اِ) ورقه ٔ یادداشت که در دید و بازدید برای یکدیگر فرستند. (ناظم الاطباء). مقوائی که نام دارنده ٔ آن بر آن نوشته است. کارت دعوت. || ورق بازی چون گنجفه و غیره. || کارت عضویت، ورقه ای دال بر کارمندی شخص در مؤسسه و اجتماعی.


فلزی

فلزی. [ف ِ ل ِزْ زی] (ص نسبی) منسوب به فلز یا ساخته شده از فلز.

فرهنگ فارسی هوشیار

کارت

ورقه یادداشت که در دید و بازدید برای یکدیگر فرستند، مقوائی که نام دارنده آن بر آن نوشته است، کارت دعوت


کارت معرفی

کارت شناسایی: شناسبرگ

فرهنگ عمید

کارت

تکه مقوای نازک به شکل مربع یا مستطیل که در روی آن مشخصات کسی یا چیزی نوشته شده است،
هر یک از ورق‌ها در ورق‌بازی،
* کارت ویزیت: ورقۀ کوچک مقوایی که روی آن اسم خود را چاپ می‌کنند و در ملاقات‌ها و بازدیدها برای معرفی خود می‌دهند،

فرهنگ معین

کارت

مقوای نازک که روی آن مشخصات چیزی یاکسی نوشته می شود.، ~ ِ ~ویزیت کارتی که روی آن نام، نام خانوادگی، شغل، آدرس و تلفن شخص نوشته شده باشد، شناسایی مدرک رسمی برای اثبات هویت شخص، ملی ورقه ای دارای شماره مشخص که حاوی مشخصا [خوانش: [فر.] (اِ.)]

فارسی به ایتالیایی

کارت

tessera

scheda

فارسی به آلمانی

کارت

Karte (f), Steckkarte (f)

مترادف و متضاد زبان فارسی

کارت

فیش، ورق، ورقه

فارسی به عربی

کارت

بطاقه

معادل ابجد

کارت فلزی

748

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری