معنی کاربرد
فرهنگ معین
(بُ) (اِمص.) به کار بردن، بهره گرفتن.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
استعمال، استفاده، مصرف
فارسی به انگلیسی
Application, Outlay, Usage, Use, Utilization
آماده کاربرد
Standby
بی کاربرد
Dead, Functionless, Obsolete
سخت کاربرد
Awkward, Cumbersome, Unwieldy
کاربرد پذیر
Expendable
کاربرد گرایی
Functionalism
کاربرد گندزدا
Antiseptic
آسان کاربرد
User-Friendly
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
انگلیسی رتبرگ
معادل ابجد
427