معنی کاراموز

حل جدول

فارسی به عربی

کاراموز

صانع، مبتدیء

فارسی به آلمانی

کاراموز

Neuling [noun]

فرانسوی به فارسی

apprenti (nom masculin)

شاگرد , شاگردی کردن , کاراموز.

فنلاندی به فارسی

oppipoika

شاگرد , شاگردی کردن , کاراموز.

سوئدی به فارسی

l rling

شاگرد، شاگردی کردن، کاراموز،


nyomv nd

جدید الا یمان، کاراموز، مبتدی، نوچه،


nyb rjare-novis

نوچه، نواموز، تازه کار، مبتدی، کاراموز، مبتدی، تازه کار، نوچه،

اسپانیایی به فارسی

cadete

شاگرد، شاگردی کردن، کاراموز، دانشجوی دانشکده افسری.


nefito

مبتدی، تازه کار، جدید الا یمان، کاراموز، مبتدی، نوچه، تازه کار، نو اموز، مبتدی، جدیدالا یمان، ادم ناشی، نوچه.

عربی به فارسی

مبتدیء

جدید الا یمان , کاراموز , مبتدی , نوچه


صانع

شاگرد , شاگردی کردن , کاراموز , صنعتگر , صنعتکار , افزارمند

آلمانی به فارسی

Neuling[noun]

جدید الا یمان , کاراموز, مبتدی , نوچه.

معادل ابجد

کاراموز

275

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری