معنی کا

لغت نامه دهخدا

کا

کا. (اِخ) امیرکابن و ورداسف یکی از حکام غیرمستقل طبرستان (312 هَ. ق. / 925 م). || ابن امیر «کا» معاصر قابوس بن وشمگیر بوده است. (مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 146).


پیله کا

پیله کا. [ل َ / ل ِ] (اِ) ظرفی میان دوشِن و دِنقِر برای دوشیدن شیر (در مازندران).


پرسی کا

پرسی کا. [پ ِ] (اِخ) نام کتابی از کتزیاس در تاریخ ایران. (ایران باستان ج 1 ص 73).

فرهنگ فارسی هوشیار

کا

مسری باستانی همزاد فروهر (اسم) در دین مصریان قدیم بمعنی روح جاویدان و همان جفت یا همزاد است که شخصیت خود را معرفی میکند. } کا { برای تعیین نوعی همزاد مشترک جهت همه افراد یک دسته بکار میرود. در } کا‎ { فردیت و شخصیت } مانا { و ذات خدایی دیده میشود. شباهت } کا { ی مصری و مثل افلاطونی نمونه جالبی از رابطه دین و فلسفه است. همچنین } کا { با } فره وشی { یا } فروهر { زردشتی شباهت دارد. (اسم) اسباب خانه لوازم سرای } تو علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندر شب چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کا. { (سنائی)، مال التجاره متاع، مهره های شطرنج: } چو کا بر فراز عرصه چیدی عیان تا آخر بازی بدیدی ‎. { (محمد عصار رشیدی) یا آب کردن کا. زیادتر از ارزش قیمت چیزی را گفتن: } بها کم است جگر گوشه های اشک مرا که گفته بود که کای خویش آب کنم ک ‎{ (نادم گینی) یا کای بد بریش خاوند (خداوند) . متاعی که بسبب بدی خریدار ندارد درین هنگام این جمله را بر زبان رانند (قیاس کنید مال بد بیخ ریش صاحبش) .

گویش مازندرانی

کا کا

سینه سرخ – نام پرنده ای است


خنه کا

(خنه کا) مثلپلاپجه کا نوعی بازی مخصوص کودکان روستایی استدر...


کا

کاه

بازی، سرگرمی، کاه ساقه ی خشک و درو شده ی گندم و جو که خوراک...

حل جدول

کا

ویتامین جدول

از حکام غیر مستقل طبرستان بود

ویتامین انعقاد خون، ویتامین جدول

همزاد در مصر قدیم

از ویتامین ها

ویتامین انعقاد خون

فرهنگ معین

کا

(اِ.) در مصر قدیم به معنای همزاد و جفت بوده است. مانند فروهر در دین زرتشتی.

معادل ابجد

کا

21

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری