معنی ژست

لغت نامه دهخدا

ژست

ژست. [ژِ] (فرانسوی، اِ) حرکت و جنبش تن عموماً و دست خصوصاً گاه سخن گفتن و اشاره. حالت و حرکت یا حرکات خاص که به دست یا سر یا تن دهند.

فارسی به انگلیسی

ژست‌

Act, Gesticulation, Gesture, Panache, Pose, Posture

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

ژست

(ژِ) [فر.] (اِ.) وضع، رفتار و حرکات شخص.

حل جدول

ژست

‌افه، فیگور

افه

فیگور

طرز حرکت و اعمال شخص

طرز حرکت و اعمال شخص، فیگور


ژست هنرپیشه

میمیک

مترادف و متضاد زبان فارسی

ژست

ادا، اطوار، حرکات، قیافه

فرهنگ عمید

ژست

وضع بدن و حرکات اندام شخص،
[مجاز] حرکت و رفتاری که شخص با آن مقصود و احساس خود را بیان می‌کند،

فارسی به عربی

ژست

بادره، وقفه


ژست گرفتن

وقفه

فرهنگ فارسی هوشیار

ژست

کلمه ایست فرانسوی بمعنی حرکت و جنبش تن عموماً و دست خصوصاً گاه سخن گفتن و اشاره


ژست دادن

(مصدر) میزان و تنظیم کردن وضع و حالت و ترتیب نشستن شخص در برابر دوربین عکاسی که غالبا برای رعاین فنی بدستور عکاس صورت میگیرد.

معادل ابجد

ژست

1460

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری