معنی ژرف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
گود، عمیق، دور، دراز. [خوانش: (ژَ) (ص.)]
فرهنگ عمید
گود، عمیق، دورودراز: به دریای ژرف آنکه جوید صدف / ببایدش جان برنهادن به کف (اسدی: لغتنامه: ژرف)، هر آن کاو به ره برکَنَد ژرفچاه / سزد گر نهد در بُن چاه گاه (فردوسی: ۳/۳۱۳)،
ویژگی کلام یا نوشتهای که معنای بسیار داشته باشد: جاهل نرسد در سخن ژرف تو آری / کف بر سر بحر آید پیدا نه به پایاب (خاقانی: ۵۸)،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
عمقدار، عمیق، گود، نغول
فارسی به انگلیسی
Bottomless, Deep, Deep-Rooted, Fathomless, Heavy, Hollow, Intense, Inveterate, Oracular, Recondite, Unfathomable
فارسی به ترکی
derin
فارسی به عربی
عمق، عمیق، عمیق جدا
فرهنگ فارسی هوشیار
عمیق، گود، خواه دریا باشد و خواه چاه
فارسی به ایتالیایی
profondo
فارسی به آلمانی
Abgru.ndig
معادل ابجد
1280