معنی چغندر.

فرهنگ فارسی هوشیار

چغندر

هویجی باشد که در آتش داخل کنند و بر سه قسم است، چغندر قند، چغندر رسمی، و چغندر فرنگی


چغندر کاشتن

(مصدر) کشت چغندر کردن زراعت کردن چغندر.


چغندر کاری

عمل کشت چغندر.

تعبیر خواب

چغندر

چغندر در خواب، غم و اندوه است. اگر کسی بیند چغندر همی خورد، دلیل که به قدر آن غم و اندوه خورد. اگر بیند چغندر از خانه بیرون انداخت، دلیل که از غم فرج یابد. محمدبن سیرین گوید: چغندر در خواب، منفعت اندک است، از جهت زنان و چغندر پخته هم، از زنان منفعت یابد اندکی. - محمد بن سیرین

فرهنگ معین

چغندر

(چُ غُ دَ) (اِ.) چگندر، چندر، گیاهی است از تیره اسفنجیان دارای برگ های درشت و پهن که مواد غذایی آن در ریشه ستبرش اندوخته است و بر سه قسم است: چغندر رسمی، چغندر فرنگی و چغندر قند.

لغت نامه دهخدا

چغندر

چغندر. [چ ُ غ ُ دَ / دُ] (اِ) حویجی باشد که در آشها داخل کنند. (برهان). معروف است و در آشها کنند. (انجمن آرا) (آنندراج). سبزه ای است خوردنی مثل ترب که شلغم نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری). بهندی، کنگلو. (از شرفنامه ٔ منیری). گیاهی که ریشه ٔ آن کلفت و لحمی است و بتازی «سلق » نامند و پخته ٔ آن ازاغذیه ٔ لذیذ و شیرین است و برگ چغندر و خود آن را در آشها و بورانی ها داخل میکنند و نیز چغندر را در تغذیه ٔ حیوانات بکار میبرند و از نوعی از آن قند و الکل میسازند. (ناظم الاطباء). سبزیی است خوردنی با ریشه ٔ بزرگ. (فرهنگ نظام). گیاهی دوساله که در سال اول برگهای گسترده دارد و ریشه ٔ آن اندوخته ٔ قندی میسازد و در سال دوم ساقه ٔ گلدار آن تشکیل یافته اندوخته رابمصرف میرساند. ساکارز در برگهای بزرگ چغندر در هنگام روز در برابر نور ساخته میشود و شب به ریشه رفته در آنجا ذخیره میشود و طبقات متوالی ریشه ضخیم میگردد. رنگ ریشه های چغندر ممکن است زرد یا سفید یا سرخ تیره باشد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 274). نام گیاهی که بیخ و ریشه ٔ آن که در زیر زمین رشد میکند انواع گوناگون ریز و درشت و کم شیرینی و پرشیرینی دارد و نوع معروف آن چغندر قند است که در کارخانه ها بمصرف تهیه ٔ قند میرسد و تفاله یا ملاس این نوع چغندر را در تغذیه ٔ حیوانات مصرف میکنند یا بجای کود در تقویت بعضی زراعتها بکار میبرند و نوع دیگرش چغندر معمولی است که از پخته ٔ آن روستائیان و بعضی اهالی شهرستانها تغذیه میکنند و خام آن را نیز بمصرف تغذیه ٔ حیوانات علفخوار میرسانند. چقندر. چندر. لبلاب. سِلق.. چکندر. شلغم. شوندر. صوطر:
سراپای بعضی و بعضی کیاکن
چو اندر مغاک چغندر چغندر.
عمعق.
چارارکان مختلف در دیگ آش سرکه هست
رو پیاز و مس چغندر دنبه سیم و گوشت زر.
بسحاق اطعمه.
- امثال:
جائی که گوشت نیست چغندر پهلوان است.
جائی که گوشت نیست چغندر سالار است.
چغندر گوشت نشود دشمن دوست نشود.
زیره بکرمان میبرد چغندر به هرات.
فلان است نه برگ چغندر.
و رجوع به چغندر پخته و چغندر قند و چقندر و چگندر و چندر و لبو شود.


چغندر کاشتن

چغندر کاشتن. [چ ُ غ ُ دَ ت َ] (مص مرکب) کشت چغندر کردن، زراعت کردن چغندر. کشتن چغندر در زمین برای خوردن یا مصرف کردن در کارخانه های قند. و رجوع به چغندر و چغندرکار و چغندرکاری شود.


چغندر کشک

چغندر کشک. [چ ُ غ ُ دَ ک َ] (اِ مرکب) کشک و چغندر. خوراکی که از مخلوط شدن چغندر و کشک حاصل آید. در تداول تهرانیان: کشک و لبو، مخلوطی از چغندر پخته و کشک. و رجوع به چغندر شود.

خواص گیاهان دارویی

چغندر

بهترین قسمت آن برگ آن است و ساقه های آن بهتر از ریشه آن است گذاشتن دست وپا در آب پخته آن جهت ترک پا و ضماد آن با باوره ارمنی جهت رفع لک صورت و ضماد برگ خام آن نیز به همین منظور مفید وبا عسل کچلی و زگیل وجهت رویاندن مو مفید است. زیاده روی در آن باعث دلپیچه و مصلح آن پختن با عدس است. چغندر پخته مقداری از خاصیت خود را از دست می دهد. آب چغندر برای شوره سر مفید و برای خون مضر است. وهمچنین برای معده.

فرهنگ عمید

چغندر

گیاهی از خانوادۀ اسفناجیان، با ریشۀ غده‌ای و قندی،
ریشۀ غده‌ای و مخروطی‌شکل این گیاه مصرف خوراکی دارد،

فارسی به عربی

چغندر

بنجر

فرهنگ گیاهان

فارسی به آلمانی

چغندر

Bete (f), Rübe (f)

معادل ابجد

چغندر.

1257

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری