معنی چاییدن

لغت نامه دهخدا

چاییدن

چاییدن. [دَ] (مص) چایمان کردن. زکام کردن. چاهیدن. (ناظم الاطباء). سرما خوردن. (ناظم الاطباء). نزله کردن. رجوع بچایمان کردن و زکام کردن و سرما خوردن و سرد شدن شود. || سخت سرد شدن چیزی، مانند مشروب و مواد غذایی در مجاورت یخ یا درون یخچال.

فارسی به انگلیسی

حل جدول

چاییدن

سرما خوردن


سرما خوردن

چاییدن


سرماخوردن

چاییدن

فرهنگ فارسی هوشیار

چاییدن

(مصدر) (چایید چاید خواهد چایید‎-- چاییده چایش چایمان) سرما خوردن ناخوش شدن بسبب سرما خوردگی.


چایش

(اسم) عمل چاییدن

فرهنگ معین

چاییدن

(دَ) (مص ل.) سرما خوردن، ناخوش شدن.


دهن چاییدن

(دَ هَ. دَ) (مص ل.) (عا.) کنایه از: از عهده برنیامدن، بی پاسخ گذاشتن.


چایمان

(اِمص.) چایش، چاییدن.

فرهنگ عمید

چاییدن

ناخوش شدن از سرماخوردگی، سرما خوردن، مبتلا به زکام شدن،


چاهیدن

چاییدن


چایمان

چاییدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

چاییدن

زکام شدن، سرماخوردن

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

cool

خنک کردن چاییدن

معادل ابجد

چاییدن

78

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری