معنی پی ساختمان

حل جدول

پی ساختمان

فوندانسیون


ساختمان

بنا

لغت نامه دهخدا

ساختمان

ساختمان. [ت ِ] (اِ مرکب) بناء. عمارت. || (اِمص) معماری. (فرهنگستان): اداره ٔ ساختمان شهرداری. || (اِ مرکب) نهاد. وضع. ساخت. ترتیب. ترکیب. خلقت. طرزساخت. طرز خلقت. شکل: ساختمان داخلی بدن. ساختمان خارجی بدن.


پی

پی. [پ َ / پ ِ] (پسوند) مزید مؤخر امکنه چون: احمدچاله پی. اساروپی. امجله پی. برف آب پی. بزرودپی. بندپی. پایین رودپی. تالارپی. تجری اسپ شورپی. خانقاه پی. خشک رودپی. دروپی. راسب آب پی. راست پی. رودپی. ساری رودپی. سدپی. سیاه خان پی. سیاهرودپی. طولندره پی. علمدارپی. کلارودپی.کردپی. کلاپی. کلورودپی. کولاپی. گرمرودپی. هزارپی.

فرهنگ عمید

پی

بخش زیرین بنا، به‌ویژه زیر دیوارها و ستون‌ها که خاک آن را برداشته و به‌جای آن مصالح بادوام‌تر ریخته‌اند، فونداسیون،
پای، پا،
[قدیمی] رد پا،
[قدیمی] نشان، اثر،
[قدیمی] بنیان، شالوده، پایه،
* پیِ: (حرف اضافه) [مجاز] دنبالِ، پسِ، عقبِ،
* پی افشردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز]
پافشاری کردن،
پایداری کردن،
* پی افکندن: (مصدر متعدی) [مجاز]
بنیاد نهادن،
[قدیمی] شالودۀ عمارتی را ریختن، بنیاد ساختمان گذاشتن، بنا کردن، تٲسیس کردن: پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند (فردوسی۲: ۱۲۸۵)،
* پی برداشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی]
دنبال کردن،
از پی کسی رفتن،
رد پای کسی را گرفتن برای یافتن او،
* پی بردن: (مصدر متعدی) [مجاز] نشان و اثر چیزی را یافتن و آگاه شدن به آن، درک کردن، دریافتن، فهمیدن: در بیابان هوا گم شدن آخر تا چند / ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم (حافظ: ۷۴۸)، چنان کرد آفرینش را به آغاز / که پی بردن نداند کس بدان راز (نظامی۲: ۱۰۰)،
* پی بستن: (مصدر متعدی) [قدیمی]
پی‌بندی کردن،
پایه نهادن، بنیاد نهادن، بنا کردن،
* پی پُر کردن: [قدیمی، مجاز] قوی شدن پاهای کره‌اسب، کره‌خر، و ‌کرۀ استر و توانا شدن برای بار بردن یا سواری دادن،
* پی زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] قدم زدن، گام برداشتن، رفتن،
* پی‌غلط کردن: پی گم کردن، رد گم کردن، محو کردن اثر پایی یا اثر چیزی تا کسی به آن پی نبرد،
* پی فشردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] = * پی افشردن: نشاید در آن داوری پی ‌فشرد / که دعوی نشاید در او پیش برد (نظامی۶: ۱۰۹۸)،
* پی کردن: (مصدر متعدی) [مجاز]
تعقیب کردن، دنبال کردن،
کاری را دنبال کردن، ادامه دادن،
* پی کندن: (مصدر متعدی) کندن جای پی ‌دیوار، گود کردن جای دیوار یا پایۀ ساختمان برای ریختن شفته،
* پی‌کور کردن: [قدیمی، مجاز] = * پی گم کردن
* پی گم کردن: [مجاز]
رد پای کسی را گم کردن،
رد و اثر چیزی را گم کردن،
* پی نهادن: (مصدر لازم) [قدیمی]
پا گذاشتن، قدم گذاشتن،
(مصدر متعدی) [مجاز] بنا کردن،
* در‌پیِ: درعقبِ، در‌دنبالِ، در‌پسِ،
* در‌پی داشتن: [مجاز] به‌دنبال داشتن،


ساختمان

بنا، عمارت،
(اسم مصدر) ساختن، بنا کردن،
طرز ساخت،

فارسی به عربی

ساختمان

انتصاب، بناء، بنایه، تشکیل، جعل، صنع، علم التشریح، هیکل عظمی

فرهنگ فارسی هوشیار

ساختمان

بنا، عمارت، معماری، شکل، ترکیب

فارسی به ایتالیایی

ساختمان

edificio

palazzo

costruzione

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پی

پی تارواره

فرهنگ معین

ساختمان

(اِمص.) بنا کردن، (اِ.) بنا، عمارت، معماری، نهاد، سرشت. [خوانش: (تِ)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

ساختمان

بنا، ساخت، عمارت، آپارتمان، خانه، ویلا، ساختار، نهاد، وضع، معماری

فارسی به آلمانی

ساختمان

Anfertigen, Bilden herstellen, Bilden, Machen, Bau (m), Bauen (n), Bauwerk (n), Gebäude (n)

معادل ابجد

پی ساختمان

1164

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری