معنی پیشینیان

پیشینیان
معادل ابجد

پیشینیان در معادل ابجد

پیشینیان
  • 433
حل جدول

پیشینیان در حل جدول

فرهنگ معین

پیشینیان در فرهنگ معین

  • (اِ.) جِ پیشین، گذشتگان، سابقان. مق پسینیان.
لغت نامه دهخدا

پیشینیان در لغت نامه دهخدا

  • پیشینیان. (ص، اِ) ج ِ پیشین. متقدمین. قدماء. اسلاف. سابقین. سلف. (دهار). اوائل. گذشتگان. اقدمین. پیشینگان. مقابل پس آیندگان. مقابل پسینیان:
    این چنین بزم از همه شاهان کرا اندر خورست
    نامه ٔ شاهان بخوان و کتب پیشینیان بیار.
    فرخی.
    برجای پیشینیان راه نمایان خویش به استقلال نشست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312).
    ز نامه های کهن نام کهنگان برخوان
    یکی جریده ٔ پیشینیان بپیش آور.
    ناصرخسرو.
    کعب الاحبار معاویه را بدین گونه آگاه کرد که بکتابهای پیشینیان نوشته است که. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

پیشینیان در فرهنگ عمید

  • کسانی که در قدیم بوده و در سال‌های گذشته می‌زیسته‌اند، گذشتگان، قدما، اسلاف،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

پیشینیان در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

پیشینیان در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید