معنی پیشرفت نکردن
حل جدول
لغت نامه دهخدا
پیشرفت. [رَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) رجوع به پیش رفتن شود. || ترقی.
پیشرفت داشتن
پیشرفت داشتن. [رَ ت َ] (مص مرکب) ترقی داشتن. پیشروی داشتن.
- پیشرفت داشتن کاری یامقصودی، میسر بودن آن.
- پیشرفت نداشتن کاری یا مقصودی، میسر نبودن آن.
پیشرفت کردن
پیشرفت کردن. [رَ ک َ دَ] (مص مرکب) پیشروی کردن. جلو رفتن. || ترقی کردن. || میسر بودن.
تعبیر خواب
اگر در خواب مشاهده کنید که در شغلتان پیشرفت کردهاید، یعنی به مقامات بالایی دست پیدا خواهید کرد. اگر خواب ببینید اطرافیانتان در کارهایشان پیشرفت کردهاند، به معنی آن است که رابطهی نزدیکتری با دوستانتان برقرار خواهید کرد. - آنلی بیتون
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارتقا، ترفیع، ترقی، تعالی، توسعه
فارسی به آلمانی
Aufzug (m), Funktionierend, Gehend, Geschwindigkeit (f), Vorangehen, Weggehend, Entwicklung (f), Fortschritt (m) [noun], Werdegang (m)
فرهنگ معین
پیش رفتن، جلوتر رفتن، ترقی، رشد. [خوانش: (رَ) (مص مر.)]
فرهنگ عمید
پیشروی،
جلو رفتن، پیش رفتن،
پیروزی،
ترقی،
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) پیش رفتن جلوتر رفتن، ترقی ارتقا ء.
پیشرفت داشتن
(مصدر) ترقی کردن پیشروی داشتن. یا پیشرفت کاری یا مقصودی. میسر بودن آن.
فارسی به ایتالیایی
progresso
معادل ابجد
1316