معنی پیروان یک دین

لغت نامه دهخدا

پیروان

پیروان. [پ َ / پ ِ رَ / رُ] (اِ) ج ِ پیرو. تبع. ضبنه. وشیظ. (منتهی الارب). اشیاع. تالیات. اتباع:
درود ملک بر روان تو باد
بر اصحاب و بر پیروان تو باد.
سعدی.
شظی، پیروان قوم وملحق شوندگان بر ایشان بسوگند. (منتهی الارب). امه، پیروان انبیاء.


دین

دین. (فرانسوی، اِ) واحد نیرو در سلسله ٔ سگث که بموجب تعریف، نیروئی است که چون به جرم یک گرمی وارد شود یک سانتیمتر در ثانیه به آن شتاب دهد. چون وزن یک گرم جرم یا یک گرم نیرو به آن جرم شتابی در حدود 980 سانتیمتر در ثانیه میدهد، یک دین قریب 1/980 این وزن یعنی کمی بیشتر از یک میلیگرم است. معذلک، دین از آحاد اصلی دینامیک و اساس آحاد دیگر از قبیل واحد کار (ارگ)، واحد قدرت (وات) واحد فشار (بار) و غیره میباشد. (دایره المعارف فارسی).

دین. [دَی ْ ی ِ] (ع ص) متدین. (لسان العرب). دیندار. پای بند به دین. (از اقرب الموارد).

فارسی به عربی

پیروان

بدله، زبائن


دین

ایمان، دین، مسوولیه

فارسی به آلمانی

پیروان

Anpassen, Anzug (m), Farbe (f)

فرهنگ فارسی آزاد

دین

دَیِّن، مُتَدَیَّن- دین دار- با دین

ترکی به فارسی

دین

دین، مذهب

معادل ابجد

پیروان یک دین

363

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری