معنی پیرامید

لغت نامه دهخدا

پیرامید

پیرامید. (فرانسوی، اِ) هرم. || (اِخ) از این کلمه بصورت جمع اهرام مصر مرادست. رجوع به اهرام شود.


لابیرنت

لابیرنت. [رَ] (اِخ) لپ رهونیت، کاخی بزرگ چهار گوش (200 گز * 150 گز) به مصر. در محل کنونی دهکده ٔ هَوارَه به مشرق دریاچه ٔ مُریس. داخل آن شامل عده ای بسیار از اطاقهای کوچک و تاریک به شکل مربع بود که بتوسط دالانهای درهم به هم ارتباط داشتند و بیگانگان بهیچوجه نمیتوانستند در آنها راه خویش را بیابند. آنجا مقبره پیرامید آمنمهات [م ِ ن ِ] سوم از سلسله ٔ دوازدهم بود. || نیز در اقریطش (کرت) لابیرنتی بود که ددال آن را برای مینوتر ساخت. || نیز در ایتالیا در شهر کلوتریوم لابیرنت دیگری وجود داشته است.

فرهنگ عمید

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

پیرامید

فرانسوی سنبوسه (هرم برهان)


بلیارد

فرانسطوی گوی بازی (اسم) نام نوعی بازی اروپایی که روی میزهای مخصوص بازی کنند و ابزار این بازی عبارتست از میزهای مخصوص پوشانده شده از ماهوت با چهار سوراخ در چهار گوش و دو سوراخ در حد وسط طولی دو طرف و تعدادی گوی در روی میز و چوبهایی در دست بازیکنان. بازیکنان. بازیکنان میباید با دقت و مهارت و با اندازه گیریهای دقیق با چوب گویها را بهم زده آنها را در سوراخ بیندازند هر کس که زودتر تعداد معینی از گویها را در داخل سوراخها کند برنده محسوب میشود. بلیارد انواعی دارد از جمله پیر امید ایتالیا نسکی. در بازی اخیر مقداری چوبهای کوچک کم ارتفاع نیز در روی میز میایستانند و میزش نیز کوچکتر از میز پیرامید است و در اطراف سوراخ ندارد بیلیارد.

معادل ابجد

پیرامید

267

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری