معنی پیتر فینچ

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد در سال 1976 میلادی

برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی در سال 2003 میلادی

درام نویس آلمانى سوئدى

کلیسای مقر پاپ

کلیسایی در واتیکان

کلیسایی در شهر آنتالیای ترکیه

بازیگر (1916، لندن- انگلستان؛ 1977) در فرانسه، هند و استرالیا بزرگ شد و تحصیلاتش را هم به نوبت در این کشورها گذراند. پس از جنگ جهانی دوم گروه تئاتری بازیگران مرکیوری را به راه انداخت که دو سال به اجرای برنامه در تماشاخانه‌های کوچک و کارخانه‌ها مشغول بود. در سال 1954 نخستین نقش سینمایی برجسته‌اش را مقابل الیزابت تیلور در گذرگاه فیل‌ها به عهده گرفت. بارها از سوی آکادمی بریتانیا برنده جایزه بهترین بازیگر سال شد و دو بار نیز همزمان کاندیدای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد بود. از فیلم‌هایش: یکشنبه، یکشنبه لعنتی، استعفای ملکه، شبکه، چادر سرخ، عشقی برای جانی نیست، گرفتار، دختری با چشمان سبز، داستان راهبه، آسمان سرخ در بامداد، اسب چوبی، انتقام جوی سیاه‌پوش، سرقت مسلحانه، گناهان ریچل کید، افق گمشده.

بازیگر (1942نیوجرزی، آمریکا) با نام پیتر کوهون به دنیا آمد. ابتدا کارگر باراندازهای سن فرانسیسکو بود. سپس به یک گروه محلی پانتومیم پیوست، او شخصیت بی‌قراری داشت. زندگی‌اش را با شکار پرندگان و فروختن پرهایشان می‌گذراند. در سال 1980 وارد سینما شد. با ایفای نقش ئی‌تی به شهرت رسید. در محصولات هالیوودی اغلب نقش‌های اصلی را به عهده می‌گرفت. نقش دیگر به یادماندنی او در فیلم ماه تلخ بود. از فیلم‌هایش: با خنده مردن، مساعدت جنوبی، پچ آدامز، افشاگری، یک مرد عاشق، دل‌آزارها، بیگانگان می‌بوسند، کراس کریک، لبه ناهموار، قلب نیمه شب.

بازیگر (1927، نیویورک- آمریکا) چشم راستش را در 3 سالگی از دست داد. در جوانی آشپز کشتی بود. تحصیلاتش را در رشته مدیریت عمومی دانشگاه سیراکیوز به پایان برد. از اواسط دهه 1950 به تئاتر پرداخت. نخستین فیلمش را در سال 1958 بازی کرد. در 4 سال او کارش دو بار برای فیلم سازمان جنایت و جیبی پر از معجزه کاندیدای دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش دوم شد. با نقش کارآگاه در مجموعه تلویزیونی کلمبو به شهرت رسید. از فیلم‌هایش: باد در مرداب‌ها، جوانان بی‌رحم، سازمان جنایت، غیرقابل لمس‌ها، خوشگله، بدون معطلی، لیک بوت، سال نو مبارک، میگی و نیکی، برج و بارو، رابین و هفت آدم شرور، راز صخره ارغوانی، بالکن.

اگر از من بخواهید که خودم را بازی کنم نمی دانم چه کار باید بکنم، نمی دانم که یا چه هستم، من نمی دانم پیتر سلرز کیست؛ این را می دانم که دستمزدم را به او می دهند.

مشکلات مدیریت همیشه به مشکلات مردم تبدیل می شود.

انسانهای کارآمد، کمیاب ترین و ارزشمندترین منابع در هر سازمان هستند.

کشف فرصت ها رمز اصلی موفقیت مدیران و سازمانها به شمار می رود؛ زیرا با بهره گیری از فرصتها نتایج سودمندی به دست می آید، در حالی که با حل مسئله فقط وضعیت به شکل عادی باز می گردد.

برنامه ریزی بلند مدت ارتباطی به تصمیمات آینده ندارد، بلکه به آینده ی تصمیمات کنونی مربوط می شود.

بزرگترین خطر در هنگام تغییر، خود تغییر نیست، بلکه عمل کردن با منطق دیروز است.

کیفیت، کار درست را بار نخست درست انجام دادن و بار دوم بهتر از بار نخست انجام دادن است.

آفرینش تلویزیون، انتقام گرفتن تئاتر از صنعت سینما است.

برخی می گویند کامپیوتر از انسان بهتر است، من فکر نمی کنم از زندگی لذت ببرد.

استودیوهای فیلمبرداری در سراسر دنیا مثل کلوبهای شبانه شبیه یکدیگر هستند، فقط خیابان هایی که به آنها منتهی می شود تفاوت دارد.

به راستی، فرد خوشبخت، کسی است که به گونه ای دقیق، خویشتن را ارزیابی کرده و میان دانش و کنش خود، تعادل [ترازمندی] برقرار سازد.

به راستی، فرد خوشبخت، کسی است که به گونه ای دقیق، خویشتن را ارزیابی کرده و میان دانش و کنش خود، تعادل [=ترازمندی] برقرار سازد.

ترس، همیشه وجود دارد. راهکار ترس، از بین بردن آن نیست، بلکه چیره شدن بر آن است.

انگلیسی سمباده، لال تراش

755