معنی پُست

حل جدول

پُست

اداره نامه رسانی


نوعی پُست

تیپاکس


پُست فیس بوکى

استتوس

استاتوس


چاپارخانه

پُست


اداره نامه رسانی

پُست

فرهنگ فارسی آزاد

ساعی

ساعِی، کوشنده- کوشا- عامل- پُست- نامه رسان پُست- قاصد (جمع: سُعاه)


طابع(و طابع)

طابَع (و طابِع)، طبع شده-مُهر-تمبر پُست (طابَعُ البَرِیْد)، (جمع:طَوابِع)،


مبرد

مُبرِد، سرد کننده، سرد شونده، فرستنده (پیک، پُست و غیره) (اسم فاعلِ اِبراء)،


هجن

هُجَن، عیب ها و بدی های کلام، نقص ها و نارسائی ها، پُست ها، (مفرد: هُجنَه)،

فرهنگ معین

پاس بخش

(بَ) (ص مر.) افسری که مأمور تعویض پُست نگهبانان می باشد.

فرهنگ عمید

پست خانه

اداره‌ای که نامه‌های مردم را از نقطه‌ای به نقطۀ شهر دیگر می‌رساند، ادارۀ پُست،

لغت نامه دهخدا

پست

پست. [پ ُ] (اِ) مخفف پوست. رجوع به پوست شود:
ناخن ز دست حرص بخرسندی
چون نشکنی و پُست نپیرائی.
ناصرخسرو.

پست. [پ ُ] (فرانسوی، اِ) اداره ای که نامه ها و امانات از جائی بجائی برد و رساند. چاپارخانه. || شخصی که نامه ها و امانات رساند: چاپار. چپر. پیک. برید. || منازلی در راه شهرها که در آن مرکوب برای حمل مسافر و بار نگاه دارند. || محل خدمت مأمورین انتظامی. || شغل. پایگاه. در ادارات دولتی. || پاسگاه. (از لغات فرهنگستان).
- غلام پُست، مأموری که با بسته های پستی و نامه ها از شهری به شهری همراه رود.
- فراش پست، آنکه نامه و بسته های امانات به صاحبان آن برد. پیک. گسی بنده. و رجوع به گسی بنده شود.


کتاب پشت کردن

کتاب پشت کردن. [ک ِ پ ُ ک َ دَ] (مص مرکب) تجلید. (یادداشت مؤلف). جلد کردن کتاب. کتاب جلد کردن. محتمل است که پشت مصحف پُست (مخفف پوست) باشد. کتاب پوست کردن. رجوع به کتاب پوست کردن شود.

معادل ابجد

پُست

462

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری