معنی پول کویت

حل جدول

پول کویت

دینار


واحد پول کویت

دینار


برج کویت

مبارک
برج‌های کویت، به سه برج بلند و باریک در شهر کویت گفته می‌شود که در کنار خلیج فارس قرار گرفته‌اند.
برج مخابراتی کویت که با نام برج آزادی نیز شناخته می‌شود برجی است که در شهر کویت، پایتخت کشور کویت قرار دارد.

لغت نامه دهخدا

کویت

کویت. [ک ُ وَ] (اِخ) دولتی است مستقل و به جز «منطقه ٔ بیطرف » که بالغ بر 5700 کیلومتر مربع است در حدود 15000 کیلومتر مربع مساحت دارد. در انتهای شمال غربی خلیج فارس و بین کشورهای عراق و عربستان واقع است و جمعیت آن اعم از شهرنشین و چادرنشین به 250000 تن بالغ می گردد و در حدود 50000 تن نیز برای اشتغال در صنایع نفت بدانجا روی آورده اند. قسمت اعظم مساحت کویت از سنگریزه و ریگ تشکیل یافته و در زیر آن طبقه ای از سنگهای شنی آهکی قرار دارد. مشهورترین وادی های کویت وادی الباطن و وادی ذی الرمه است. در موسم بارانهای زمستانی آب باران در گودالها و برکه ها جمع می شود و پس از مدتی به علت شدت تبخیر و قلت مقدار آب، خشک می گردد و آبهایی که در ریگزارها نفوذ می کند به صورت چاههای نزدیک به سطح زمین ظاهر می شود که گاهی آب آنها شیرین و گاهی شور است. در خلیج فارس جزایری چند وجود دارد که متعلق به کویت است و مهمترین آنها از جهت اقتصادی و انسانی جزیره ٔ فیلکاست که یگانه جزیره ٔ مسکون و پرآب است. صحرای کویت پس از پایان یافتن موسم باران در فصل بهار سبز و خرم می شود. در اطراف بعضی از قریه ها مانند «جهره » و «الفنطاس » در مساحتهای کوچکی زراعت به عمل می آیدو مهمترین محصول زراعتی آن یونجه و بعضی سبزیهاست، در قریه ٔ جهره درختان خرما نیز کاشته می شود. این زراعتهای مختصر از چاههایی که آب آنها به شوری مایل است مشروب می گردد. بعد از اکتشاف نفت دستگاههای تصفیه ٔ بزرگی برای تبدیل آب دریا به آب شیرین و آشامیدنی ایجاد کرده اند که از بزرگترین دستگاههای تصفیه ٔ آب در عالم است. در کویت گروهی از مهاجران سایر کشورها سکونت دارند که مهمترین آنها از جهت کثرت عده، ایرانیان و مردم پاکستان و هند و انگلیس و آمریکاست. ذخایر نفتی کویت اهمیت به سزایی دارد و به وسیله ٔ شرکتهای مختلف استخراج می گردد. در سرزمینی که امروز کویت نامیده می شود در عهد جاهلیت و صدر اسلام قبایلی از عرب می زیستند که نام آنان تاکنون نیز برجای است. در سال 633 م. در عهد خلیفه ٔ اول بین سپاه عرب به فرماندهی خالدبن ولید و سپاه ایران به فرماندهی هرمز در نزدیکی کاظمه جنگی رخ داد. در اواسط قرن هجدهم میلادی مردم کویت شیخ صباح اول (جد امیران کنونی کویت) را به امارت برگزیدند. در سال 1866 م. امیر عبداﷲ دوم حاکم کویت تحت الحمایگی دولت عثمانی را پذیرفت و تا جنگ جهانی اول این وضع ادامه داشت. در سال 1899 م. اولین معاهده بین کویت و انگلیس منعقد گردید و در سال 1904 م. دولت انگلیس نخستین نماینده ٔ عالی خود را به کویت فرستاد و از این پس بین شیخ نشین کویت و دولت بریتانیا قراردادهای مختلفی منعقد شد که مهمترین آنها قرارداد نفت است که در سال 1913 بسته شد و در همین سال دولت عثمانی از حقوق خود در کویت و قطر و بحرین و مسقط و عمان به نفع بریتانیا صرف نظر کرد. در سال 1923 دولت بریتانیا مرز بین کویت و عراق را به رسمیت شناخت. در سال 1950 چون امیر احمد الجابر درگذشت پسرعم و ولی عهدش امیر عبداﷲ السالم الصباح به امارت رسید. در عهد این امیر به سال 1961 کویت استقلال خود را به دست آورد و در سال 1962 اولین مجلس مؤسسان کویت با 34 عضو افتتاح گردید و در همین سال به جامعه ٔ دول عرب پیوست. (از الموسوعه العربیه). رجوع به همین مأخذ شود.


پول

پول. (اِخ) پاولوس. پاولو. رجوع به این دو کلمه در قاموس الاعلام ترکی شود.

پول. (اِ) از پهلوی پوهل. پُل. قنطره. جسر. و به این معنی درزبانهای ایرانی بسیار کهنسال است. طاق و سقف گونه ای که بر رودی یا نهر و مادی بر عرض آن بندند گذشتن مردم و چارپایان را. کرپی (در تداول مردم قزوین و ظاهراً ترکی باشد): و پولی ساختند و خلایق و چهارپایان بدان میگذشتند. (ترجمه ٔ بلعمی تاریخ طبری).
خردمند گوید که هست این جهان
یکی پول بر راه و ما همرهان.
ابوشکور بلخی.
یکی پول دیگر بباید زدن
شدن را یکی یک بباز آمدن.
فردوسی.
ترا هست محشر رسول حجاز
دهنده بپول چنیور جواز.
عنصری.
و آن پول سدیور ز همه باز عجبتر
کز هیکل او کوه شود ساحت بیدا.
عنصری.
بگذرد زود بیکساعت ازپول صراط
بجهد باز بیک جستن از کوه خراز.
منوچهری.
بروزت شیر همراه و بشب غول
نه آبت را گذر نه رود را پول.
(ویس و رامین چ کلکته ص 121).
بدانی که انگیزش است و شمار
همیدون بپول خنیور گذار.
اسدی.
بپول خنیور که چون تیغ تیز
گذار است و هم نامه و رستخیز.
اسدی.
چو پولی است زی آن جهان این جهان
بر او عبره ما را و ما کاروان.
اسدی.
چو پولی است این مرگ کانجام کار
برین پول دارند یکسر گذار.
اسدی.
و در زیر پول تکان بگذرد (رود طاب) و ریشهر را آب دهد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 150). و پولی بر آن رود است یک نیمه شهر که ازین جانب رود است بر کوه نهاده ست. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 139). و از آثار او [شاپور] در عمارت جهان آن است که این شهرها و بندها و پولها که یاد کرده آید او بنا کرده است. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 72). و رودی عظیم که آن را نهر طاب گویند و منبع آن از حدود سمیرم است آنجا میگذرد زیر پول تکان. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 148). و عمارت راههاء مسلمانان و پولها و مانند این خیرات بسیار کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 95). تا برسیدند بپولی از سنگ و قلعی ساخته. (مجمل التواریخ والقصص). پول نهروان... بعراق، ابن وهرز بن به آفرید کرده است. (فارسنامه ص 96).
آمدباران غم پول سلامت ببرد
بر سر یک مشت خاک تا کی باران او.
خاقانی.
راند بسی رود خون از پی حقمان و خصم
زیر پل سکه شد پول بسر درشکست.
خاقانی.
و مساجد و رباطها و پولها و آبگیرهای راه حجاز. (راحه الصدور راوندی).
تمنای شه آنگه آید بدست
که در روی دریاتوان پول بست.
نظامی.
برین سرسری پول ناپایدار
چگونه توان کرد پای استوار.
نظامی.
به آمل آمد جمله پولها و گذرها خراب فرمود. (تاریخ طبرستان ابن اسفندیار). چون به پول سرخ مراغه رسیدند. (تاریخ غازان خان ص 149).
ازسر جیحون نتوان بازجست
عبره توان کرد ولیکن بپول.
نزاری.
- پول صراط. پل صراط. پل چینوت،پلی باریکتر از موی و برنده تراز شمشیر که فاصله ٔ میان دوزخ و بهشت است و سعید و شقی را از آن بباید گذشتن و آن را پول محشر نیز گویند:
از عدل دید خواهی هم راستی و هم خم
در ساق عرش ایزد در طاق پول محشر.
خاقانی.
صبر چون پول صراط آن سو بهشت
هست با هر خوب یک لالای زشت.
مولوی.
- امثال:
اگر خود پولی از سنگ کبود است
چو بی آبست پل ز آنسوی رود است.
نظامی.
پول آن سر رود بسته بودن، از سلامت و نجات دور بودن و دسترسی نداشتن:
میان موج بلا غرقه ای، خلاص مجوی
که هست پول سلامت از آن کران بسته.
رفیع الدین لنبانی.
پول بر دریا بستن، امری محال و ممتنع خواستن:
تمنای شه آنگه آید بدست
که بر روی دریا توان پول بست.
نظامی.
رجوع به صراط و رجوع به چینوت شود.

پول. (اِخ) قصبه ای از دهستان زانو سرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 36 هزارگزی جنوب نوشهر و 12 هزارگزی باختری کجور. کوهستانی سردسیر. دارای 2250 تن سکنه. کردی و گیلکی و فارسی زبان و کردها از ایل خواجوند هستند. آب آن از چشمه و رودخانه ٔ مونج، محصول آنجا غلات و ارزن و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. عده ای در زمستان بقشلاق حدود شوسه ٔ چالوس برای تهیه چوب و زغال میروند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


پول پول شدن

پول پول شدن. [ش ُ دَ] (مص مرکب) شکسته شدن ظرف چینی و مانند آن بقطعات بسیار خرد. بقطعات خرد و کوچک شکسته شدن چنانکه ظرفی چینی یا سفالی.


پول دوستی

پول دوستی. (حامص مرکب) حالت پول دوست. عمل پول دوست.


خرده پول

خرده پول. [خ ُ دَ / دِ] (اِ مرکب) پول ریز. پولی که قیمتش از واحد پول کمتر است. پول خرد.


پول خرد

پول خرد. [ل ِ خ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) پول خرده. پول سیاه. پشیز.

فرهنگ عمید

پول

قطعۀ فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده شود،
اسکناسی که توسط دولت یا بانک ناشر اسکناس چاپ و منتشر شود،
* پول خُرد: پول فلزی کم‌ارزش، سکه،
* پول زرد (طلا): [مجاز] سکۀ طلا،
* پول ‌سفید: [مقابلِ پول سیاه] [مجاز] پولی که از نقره سکه زده باشند،
* پول سیاه: [مجاز]
پول فلزی بسیار کم‌ارزش، پشیز،
پول خردی که سابقاً از مس سکه می‌زدند، سکۀ مسی،

پُل: یکی پول دیگر بباید زدن / شدن را یکی راه بازآمدن (فردوسی: ۶/۲۹۲)، تمنای شه آنگه آید به‌دست / که بر روی دریا توان پول بست (نظامی۵: ۸۳۲)،

فرهنگ فارسی هوشیار

پول خرد

(اسم) پول خرده پول سیاه پشیر.

گویش مازندرانی

آل پول

پول قدیمی، به باور عوام پول اجنه

معادل ابجد

پول کویت

474

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری