معنی پوشانده
لغت نامه دهخدا
پوشانده. [دَ / دِ] (ن مف) رجوع به پوشانیده شود.
حل جدول
ستار، عیب پوش
ورق نازک آهنی که روی آن را با قلع پوشانده اند
حلبی
حلبی
ورق نازک آهنی که روی آن را با قلع پوشانده اند
فرهنگ فارسی هوشیار
پوشانیده
واژه پیشنهادی
انگلیسی به فارسی
گویش مازندرانی
آتشی که توسط خاکستر پوشانده شود
پو برده خال
خال صورت که اطرافش را مو پوشانده باشد
گالی کومه
آلونکی که با ساقه ی گیاه مردابی پوشانده شده باشد
آیه های قرآن
و دود تاریکى آنها را پوشانده است،
ترهقها قترة
و دود تاریکى آنها را پوشانده است،
فرهنگ فارسی آزاد
مُسَتَّر، پوشانده شده، پنهان گردانیده شده (مفعول از تَستِیر)،
فرهنگ عمید
زراندوده، ویژگی فلزی که با لایهای از طلا پوشانده شده، زرنگار،
معادل ابجد
368