معنی پودینه

پودینه
معادل ابجد

پودینه در معادل ابجد

پودینه
  • 77
حل جدول

پودینه در حل جدول

لغت نامه دهخدا

پودینه در لغت نامه دهخدا

  • پودینه. [ن َ / ن ِ] (اِ) پونه. پودنه. فوتنج. حبق. نعناع. نعنع. غاغ. (منتهی الارب). پودنه ٔ بستانی. فودنج. || پودینه ٔ نهری. پودینه جویباری، حبق الماء. حبق التمساح، پونه ٔ متداول امروز. رجوع به پودنه ٔ لب جوی شود. || پودینه ٔ کوهی، سعتر. آویشن. صعتر. پودینه ٔ برّی. رجوع به آویشن شود. صاحب بحر الجواهر آرد: من البقول المعروفه نهری ٌ و بستانی ٌ و بری ٌ و جبلی ٌ. حارٌ یابس ٌ فی الثالثه. یجذب من عمق البدن و یقطع ویجفف و ینفع من الجذام و الفواق و الخفقان و الیرقان و الغثیان و الاستسقاء و هو قوی فی اخراج الاخلاط الغلیظه اللزجه من الصدر و یقطع الباه و یمنع الاحتلام. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

پودینه در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

پودینه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) گیاهی از تیره نعناعیان که پایا میباشد. ساقه اش تقریبا استوانه یی (ولی همان شکل کلی چهار گوش بودن تیره خود را حفظ کرده) و منشعب است و برگهایش بیضوی ولی گردتر از برگ نعناع است. دندانه هاش برگهایش ظریف و گلهایش گلی رنگ و بطور فراهم در نقاط مختلف ساقه بافواصل نسبتا زیاد مجتمع میباشد. این گیاه در اکثر نواحی آسیا و اروپا و آفریقا و دیگر نقاط دنیا در اماکن مرطوب خصوصا کنار جویبار ها میروید (در ایران نیز در بیشتر نواحی کنار جویبارها و رود خانه ها بفراوانی میروید) . توضیح بیشتر ...
فرهنگ پهلوی

پودینه در فرهنگ پهلوی

  • گیاهی از تیره نعنا
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید