معنی پودینه

لغت نامه دهخدا

پودینه

پودینه. [ن َ / ن ِ] (اِ) پونه. پودنه. فوتنج. حبق. نعناع. نعنع. غاغ. (منتهی الارب). پودنه ٔ بستانی. فودنج. || پودینه ٔ نهری. پودینه جویباری، حبق الماء. حبق التمساح، پونه ٔ متداول امروز. رجوع به پودنه ٔ لب جوی شود. || پودینه ٔ کوهی، سعتر. آویشن. صعتر. پودینه ٔ برّی. رجوع به آویشن شود. صاحب بحر الجواهر آرد: من البقول المعروفه نهری ٌ و بستانی ٌ و بری ٌ و جبلی ٌ.حارٌ یابس ٌ فی الثالثه. یجذب من عمق البدن و یقطع ویجفف و ینفع من الجذام و الفواق و الخفقان و الیرقان و الغثیان و الاستسقاء و هو قوی فی اخراج الاخلاط الغلیظه اللزجه من الصدر و یقطع الباه و یمنع الاحتلام.


فلمون

فلمون. [] (اِ) حبق جبلی، یا فودنج جبلی. (فهرست مخزن الادویه). پودنه یا پودینه ٔ کوهی. رجوع به پودنه و پودینه شود.


پوذینه

پوذینه. [ن َ / ن ِ] (اِ) نعنع. نعناع جویباری. رجوع به پودینه شود.


غاغ

غاغ. (اِ) پودینه. (آنندراج). پونه. پودنه. حبق. فودنج و رجوع به پونه شود.


نعنع

نعنع. [ن َ ن َ / ن ُ ن ُ] (ع اِ) پودینه. (منتهی الارب). نعناع. پودنه. (دهار). پودینه ٔ باغی. (از بحر الجواهر). رجوع به نعنا و نعناع شود:
می نهم از شاخ ترخان زلف بر روی پنیر
می کشم از برگ نعنع وسمه بر ابروی نان.
بسحاق.

حل جدول

پودینه

غاغ


غاغ

پودینه

فرهنگ پهلوی

پودینه

گیاهی از تیره نعنا

فرهنگ فارسی هوشیار

پودینه

(اسم) گیاهی از تیره نعناعیان که پایا میباشد. ساقه اش تقریبا استوانه یی (ولی همان شکل کلی چهار گوش بودن تیره خود را حفظ کرده) و منشعب است و برگهایش بیضوی ولی گردتر از برگ نعناع است. دندانه هاش برگهایش ظریف و گلهایش گلی رنگ و بطور فراهم در نقاط مختلف ساقه بافواصل نسبتا زیاد مجتمع میباشد. این گیاه در اکثر نواحی آسیا و اروپا و آفریقا و دیگر نقاط دنیا در اماکن مرطوب خصوصا کنار جویبار ها میروید (در ایران نیز در بیشتر نواحی کنار جویبارها و رود خانه ها بفراوانی میروید) . پودنه دارای اسانس معطر با بوی قوی و مطبوع میباشد و از اسانس پودنه در تداوی و صابون سازی استفاده میکنند (اسانس آن دارای مانتولاستات دو مانتیل سیموننن دیپانتن و پولدژون میباشد) . برای این گیاه اثر خلط آور باد شکن و قاعده آور و مقول و سهل کننده هضم ذکر کرده اندپونه پودنه لب جوی پودنه جویباری نعناع وحش پودپوناغاغه حبقحبق الما ء غاغ پودینه حبق التمساح فوتنجفودنج نمامنعنع الما ءفودنج النهریکوهینه غلیجن جلنجوجه جلنجویه صعتر الفرس عتر فارسی قلیه راقوته پودنگ پودنه دشتی پودنه صحرایی ظفیره ظفیرا فودنج جبلی فوتنج بری. یا پودنه بری. پودنه. یا پودنه دشتی. پودنه. پودنه صحرایی. پودنه. یا عرق پودنه. مایعی که پس از جوشاندن در آب و تقطیر بخارات حاصله بدست می آید. بخارات حاصله از جوشاندن پودنه در آب حاوی مقادیر زیاد اسانس های مختلف این گیاه و مقدار زیادی بخار آب است که پس از تقطیر بصورت محلولی از اسانسهای پودنه در آب درمیظید. این مایع را در تداوی بکار میبرند یا برای تهیه اسانس خالص پودنه مورد استفاده قرار میدهندعرق پونه. یا پودنه لب جوی. پودنه


غاغ

پودینه پونه از گیاهان (اسم) پودینه پونه.


غاغه

بلغت عمان پودنه ‎ پودینه پودنه، زراوند.


غاقه

پارسی تازی گشته غاز سیا غاز غاغه: بنگرید به غاغه ‎ پودینه پودنه، زراوند.


جلنجوجه

تازی گشته پودنه ی دشتی هلونک از گیاهان (اسم) پودینه بری فوتنج بری.

فرهنگ عمید

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

پودینه

77

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری