معنی پنج شنبه

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

گویش مازندرانی

پنج شنبه ای

مقدار خوراکی یا وجهی که شاگرد مکتب خانه در هر پنج شنبه برای...


شنبه

از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل

حل جدول

پنج شنبه

آلبومی از بابک برهانی

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

پنج شنبه

Donnerstag (m)

لغت نامه دهخدا

شنبه

شنبه. [شَم ْ ب َ/ ب ِ / ب ِه ْ] (اِ) شنبد. شنبذ. نام روز اول هفته باشد. (برهان). نام اولین روز ایام هفته است و تا شش روز مکرر شود. و آن را شنبد با دال نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). روز اول هفته. از کلمه ٔ عبری شَبَّت. سَبْت. (یادداشت مؤلف): شیار؛ نام روز شنبه. (منتهی الارب):
تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه
تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال.
فرخی.
مانده میراث ز جدّانش از پارینه
شوخگن گشته، از شنبه و آدینه.
منوچهری.
شنبه آنجا که قسم شنبه بود
و آن دگرها چنان کز آن به بود.
نظامی.
فکر شنبه تلخ دارد جمعه ٔ اطفال را
عشرت امروز بی اندیشه ٔ فردا خوش است.
صائب.
- شنبه شب، شبی که فردای آن یکشنبه است.

شنبه. [شُم ْ ب َ] (اِخ) نام چند منطقه است در نواحی غربی و جنوب شرقی فارس. (از فارسنامه).

شنبه. [شَم ْ ب َ / ب ِ] (اِ) مصحف شنه. (حاشیه ٔ برهان چ معین). شیهه ٔ اسب را گویند و بعربی صهیل خوانند. (برهان). شیهه ٔ اسب باشد و آن را شنه نیز نامند و به تازی صهیل گویند. (جهانگیری). شیهه ٔ اسب. (ناظم الاطباء). || آواز شیر بیشه. (ناظم الاطباء) (از برهان). || در علم احکام نجوم رب آن زحل و منسوب به آن است. (از یادداشت مؤلف).


پنج پنج

پنج پنج. [پ َ پ َ] (ق مرکب) پنجگان پنجگان. پنج تا پنج تا:
این زمان پنج پنج میگیرد
تا شده عابد و مسلمانا.
عبید زاکانی.

فرهنگ معین

شنبه

(شَ بَ یا بِ) (اِ.) روز اول هفته مسلمانان و یهودیان.

فرهنگ فارسی هوشیار

شنبه

نام روز اول هفته میباشد

فارسی به ایتالیایی

شنبه

sabato

فرهنگ عمید

شنبه

روز اول هفته،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

شنبه

کیوان شید

معادل ابجد

پنج شنبه

412

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری