معنی پنبه‌دانه

حل جدول

فرهنگ عمید

پنبه تخم

پنبه‌دانه


ککچه

پنبه‌دانه،


فخمیده

ویژگی پنبه‌ای که از پنبه‌دانه جدا شده است،


فلخودن

پنبه‌دانه را از پنبه جدا کردن، حلاجی کردن،


واخیدن

پنبه را از پنبه‌دانه جدا کردن، پنبه زدن،


وشنگ

میله یا آلتی که حلاج با آن پنبه‌دانه را از پنبه جدا می‌کند،


چوبکین

ابزاری که با آن پنبه‌دانه را از پنبه جدا می‌کنند، چوب‌کش،


محلوج

پنبه‌ای که آن را از پنبه‌دانه جدا کرده باشند، حلاجی‌شده، پنبۀ زده‌شده،


وش

(کشاورزی) غوزۀ پنبه،
(کشاورزی) پنبه، پنبه‌دانه که در غوزه قرار دارد،
[قدیمی] ریشۀ دستار،
[قدیمی] نوعی بافتۀ ابریشمی،


فاخیدن

چیدن و برکندن،
ازهم جدا کردن،
پنبه را از پنبه‌دانه جدا کردن، حلاجی کردن،


لوکه

آرد گندم یا جو،
آرد بریان‌کرده،
پنبه‌ای که پنبه‌دانه را از آن جدا کرده باشند،


حلاج

کسی که با دستگاه مخصوص پنبه را از پنبه‌دانه جدا می‌کند،
کسی که پنبه را با کمان می‌زند، پنبه‌زن،


فخمیدن

جدا کردن پنبه از پنبه‌دانه، پنبه ‌زدن: جوان بودم و پنبه فخمیدمی / چو فخمیدمی دانه برچیدمی (طیان: شاعران بی‌دیوان: ۳۲۰)،


فرخمیدن

حلاجی کردن، پنبه زدن، پنبه‌دانه را از پنبه جدا کردن،
اهتمام و دقت کردن در کار: افسوس نیاید تو را از این کار / بر خویشتن این رازها مَفَرْخم (ناصرخسرو: ۲۷۷)،

معادل ابجد

پنبه‌دانه

119

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری