معنی پلاتین

لغت نامه دهخدا

پلاتین

پلاتین. [پْلا / پ ِ] (فرانسوی، اِ) زر سفید. طلای سفید. رجوع به پلاطین شود.


تتراکلرور پلاتین...

تتراکلرور پلاتین. [ت ِ رِ پ ِ ل ُ] (اِ) از ترکیب های طلای سفید است که توسط فرمل در محلول قلیایی احیاء میشود و «سیاه ِ طلای سفید» به دست می آید. رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 213 شود.

فارسی به انگلیسی

فرهنگ معین

پلاتین

(پِ) [فر.] (اِ.) طلای سفید.

فرهنگ عمید

پلاتین

عنصر فلزی نقره‌ای‌رنگ، قابل تورق و مفتول شدن که در صنایع شیمیایی و الکتریکی، جواهرسازی، شکسته‌بندی، و دندان‌پزشکی کاربرد دارد، طلای سفید،

فرهنگ فارسی هوشیار

پلاتین

فرانسوی اسپین زر سپید زر از تو پال ها طلای سفید (طلا) فلزی سفید رنگ که مانند طلا است

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

داروها

سین پلاتین

درمان کمکی در سزطان ها بیضه , ریه , مثانه و تومور های تخمدان

معادل ابجد

پلاتین

493

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری