معنی پسته
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(پِ تِ) (اِ.) درختی است از تیره سماقی ها که دسته مخصوصی را تشکیل می دهد. میوه اش دانه ای است، دارای پوست سخت، مغز آن سبزرنگ و لذید و مقوی و روغن دار است.
فرهنگ عمید
میوهای کوچک، بیضیشکل با پوست سخت و مغز سبزرنگ، لذیذ، مقوی، و روغندار. دارای ویتامینهای ۱b و ۲b که درخت آن در آبوهوای معتدل به ثمر میرسد،
* پستهٴ خندان:
پستهای که دهان آن باز باشد،
[مجاز] دهان معشوق،
* پستهٴ زمینی: (زیستشناسی) = بادامزمینی
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Peanut, Pistachio
فارسی به ترکی
fıstık
نام های ایرانی
دخترانه، میوه ای کوچک و بیضی شکل که مغز آن خوراکی است، در شعر، دهان معشوق
فرهنگ گیاهان
فستق
کالری خوراکی ها
یک دانه ۸ کالری
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) درختی از تیره سماقیها که دسته مخصوص را تشکیل میدهد. این درخت دو پایه است و بحالت خود رو در سوریه و افغانستان میروید (در ایران نیز در قسمتهای شمال خراسان بصورت وحشی دیده میشود) و در کرمان آذربایجان قزوین و دامغان بفراوانی کشت میگردد. یا مغز پسته. مغز میوه درخت پسته که خوراکی است و نوعی از آجیل میباشد و مطبوع است، دهان معشوق. یا پسته زمینی. گیاهی از تیره پروانه واران جزو دسته اسپرسها که علفی و یک ساله است و ساقه اش بارتفاع 30 تا 50 سانتیمتر میرسد. گل آن زرد و دارای خطوط قرمز است.
فارسی به ایتالیایی
pistacchio
معادل ابجد
467