معنی پروسه

فرهنگ معین

پروسه

(پُ رُ س ِ) [فر.] (اِ.) فرایند.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پروسه

فرآیند

لغت نامه دهخدا

راقم پروسه

راقم پروسه. [ق ِ م ِ پ ِ] (اِخ) ابراهیم از شعرای عثمانی و از اهالی بروسه بود که سمت امامت جامع علی پاشا را در آن شهر داشت. درگذشت وی بسال 1163 هَ. ق. روی داده است. بیت زیر از اوست:
بترخاکنده تخم عشقدن آنن هزاران گل
او سینه او زره کیم بر داغ مهر مهلقا قالدی.
(هزاران گل از عشق در خاک آرامگاه کسی سر میزند - که در سینه ٔ او داغ مهر ماهرویی نقش بسته است). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).

واژه پیشنهادی

فرآیند

پروسه

انگلیسی به فارسی

generative process

پروسه ی مولد


variant process

پروسه ی متغیر

معادل ابجد

پروسه

273

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری