معنی پرنیان

پرنیان
معادل ابجد

پرنیان در معادل ابجد

پرنیان
  • 313
حل جدول

پرنیان در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرنیان در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

پرنیان در فرهنگ معین

  • حریر منقش، دیبای چینی، پارچه ابریشمی گل دار، پرده نقاشی. [خوانش: (پَ) (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

پرنیان در لغت نامه دهخدا

  • پرنیان. [پ َ] (اِ) حریر. (مهذب الاسماء) (دهار) (حبیش تفلیسی). حریر چینی که نقشها و چرخها (؟) دارد. (نسخه ای از فرهنگ اسدی). پرنیان حریر چینی بود منقش و پرند ساده بود. (نسخه ای از فرهنگ اسدی). حریر چینی که منقش باشد. (از شرفنامه از غیاث اللغات). ابریشمینه ٔ منقش. حریر بسته (مُعَقَّد) باشد منقش به شکل پرده. (اوبهی). پرنو. پرنون. حریر چینی که نقشهای بسیار دارد. (صحاح الفرس). لاد. (برهان):
    آمد آن نوبهار توبه شکن
    پرنیان گشت باغ و برزن و کوی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

پرنیان در فرهنگ عمید

  • نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک: چون پرند نیلگون بر روی پوشد مَرغزار / پرنیان هفت‌رنگ اندر سر آرد کوهسار (فرخی: ۱۷۵)، آمد این نوبهار توبه‌شکن / پرنیان گشت باغ و برزن و کوی (رودکی: ۵۳۱)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

پرنیان در فارسی به انگلیسی

نام های ایرانی

پرنیان در نام های ایرانی

  • دخترانه، پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار
فرهنگ فارسی هوشیار

پرنیان در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ پهلوی

پرنیان در فرهنگ پهلوی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید