معنی پردهدری
حل جدول
هتک
مترادف و متضاد زبان فارسی
افشاگری، رسواسازی، رسوایی، شوخچشمی، هتاکی، هتک،
(متضاد) پردهپوشی
پردهپوشی
اختفا، اخفا، پنهانسازی، کتمان،
(متضاد) پردهدری،
(متضاد) افشاگری، پردهدری
رسواسازی
افشاگری، پردهدری، هتاکی
شوخچشمی
پردهدری، دریدگی، گستاخی، نامحرمی
تهتک
بیشرمی، پردهدری، رسوایی، هتاکی، رسوا شدن
افشاگری
برملاسازی، پردهدری، رسواسازی، رسوایی، شوخچشمی،
(متضاد) اختفا، پنهانسازی
رسوایی
افتضاح، بدنامی، بیشرمی، پردهدری، تفضیح، روسیاهی، عار، عیب، فضاحت، فضیحت، ننگ
فرهنگ عمید
معادل ابجد
425