معنی پرتلاش

حل جدول

پرتلاش

کوشا


ساعی و پرتلاش

سخت کوش

سختکوش، کوشا


کوشا

پرتلاش، ساعی

فارسی به انگلیسی

پرتلاش‌

Hectic, Lively, Strait, Sweaty

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرتلاش

پرکار، ساعی، کوشا، کوشنده، مجد،
(متضاد) تن‌آسا، تنبل


تلاشگر

فعل فعال، ساعی، پرتلاش، زحمت‌کش، پرکار


پرکار

پرتلاش، پرمشغله، تلاشگر، فعال، کاری،
(متضاد) کم‌کار


جاهد

پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد،
(متضاد) کاهل


سخت‌کوش

پرتلاش، پرکار، تلاشگر، زحمتکش، ساعی، فعال، کوشا، مجد،
(متضاد) کاهل، تن‌آسا


کوشا

پرتلاش، جدی، درس‌خوان، ساعی، سخت‌کوش، فعال، مجاهد، مجد،
(متضاد) تنبل، کاهل


حیه

افعی، مار،
(متضاد) عقرب، رتیل، کژدم، زنده، جاندار،
(متضاد) بی‌جان، پویا، پرتلاش، استوار، قوی، محکم

گویش مازندرانی

تجا

پرتلاش، دونده


تجنده

کوشا، پرتلاش، کوشنده، دونده


سمج

سمج و مزاحم، پرتلاش، تلاش گر

فرهنگ معین

پرکار

(پُ) (ص مر.) فعال، پرتلاش.

معادل ابجد

پرتلاش

933

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری