معنی پرتابه

حل جدول

فارسی به انگلیسی

پرتابه‌

Lead, Missile, Projectile, Rocket, Shaft

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

پرتابه

Hochschießen, Rakete (f)


پرتابه شناسی

Ballistik, Fem. [noun]

مترادف و متضاد زبان فارسی

موشک

پرتابه

انگلیسی به فارسی

rocket

پرتابه


shot

پرتابه


ballistic missile

پرتابه

سوئدی به فارسی

raketforskare

هدایت کننده پرتابه یا موشک، دانشمند پرتابه شناس،

معادل ابجد

پرتابه

610

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری