معنی پراکنده

پراکنده
معادل ابجد

پراکنده در معادل ابجد

پراکنده
  • 282
حل جدول

پراکنده در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

پراکنده در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پاشیده، پخش، پخش‌وپلا، ولو، پریشان، متشتت، متفرق، نابسامان، نامضبوط، نامنظم، منثور، متواری، تارومار، متلاشی، شایع، منتشر، تنک، جدا، رها، منفک،
    (متضاد) مجموع. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

پراکنده در لغت نامه دهخدا

  • پراکنده. [پ َ ک َ / دَ / دِ] (ن مف. ق) متفرّق. کراشیده. متشتت. شَذَرمَذَر. مذروره. منثور. نَشَر. منتشر. منتشره. پریشان. مُنفّض. مَبثوث. مُنْبّث. بَداد. بَدَد. متبدّد. شَت ّ. شتیت. (دهار). ولاو. وِلو. تار و مار. بشولیده. پشولیده. پاچیده. پاشیده. پرت و پلا. ترت و پرت. پریش. پریشیده. پراشیده. پخش. متفرق گردیده. (برهان). پاشیده شده. (برهان). اَخوَل. تَتری. شَفنتری. (منتهی الارب). داغون (در تداول عوام). پراکندگان، شتی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

پراکنده در فرهنگ عمید

  • متفرق،

    پریشان، منتشر، پاشیده‌شده،
فارسی به انگلیسی

پراکنده در فارسی به انگلیسی

  • Broadcast, Diffuse, Diffusive, Discursive, Excursive, Far-Flung, Rife, Scattering, Sparse, Straggly, Unfocused. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

پراکنده در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

پراکنده در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

پراکنده در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

پراکنده در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید