معنی پرآشوب
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
پرفتنهوغوغا،
بسیار آشفته،
[قدیمی] آشوبگر،
حل جدول
آشفته، متلاطم، بحرانی
نا آرام
پرفتنه، متلاطم، آشفته، بحرانی، ناامنج، پر هرج و مر
ناامن، هرج مرج، غوغا
ناآرام
مترادف و متضاد زبان فارسی
آشفته، بحرانزده، بحرانی، پرهرجومرج، متلاطم، ناامن،
(متضاد) آرام، امن
فارسی به انگلیسی
Disorderly
فرهنگ فارسی هوشیار
پرغوغا، پرفتنه
معادل ابجد
511