معنی پدر اقتصاد

حل جدول

پدر اقتصاد

آدام اسمیت


پدر علم اقتصاد

آدام اسمیت


پدر علم اقتصاد ایران

منوچهر فرهنگ


اقتصاد

اکونومی

عربی به فارسی

اقتصاد

علم اقتصاد , اقتصادیات , اقتصاد

فارسی به عربی

اقتصاد

اقتصاد


علم اقتصاد

اقتصاد

لغت نامه دهخدا

پدر پدر

پدر پدر. [پ ِ دَ رِ پ ِ دَ] (اِ مرکب) جدّ. نیا.


اقتصاد

اقتصاد. [اِ ت ِ] (ع مص) میانه راه رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). میانجی نگاه داشتن. (تاج المصادر بیهقی). میانه نگاه داشتن. (ترجمان القرآن). || (اِمص) میانه روی در هر کاری. (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). قصد.
- علم اقتصاد، عبارت از علم به مجموع وسایلی است که برای رفع نیازمندیهای مادی بشر از آن استفاده میشود.
|| مواصلهالشاعر عمل القصائد. (منتهی الارب)، مواصله کردن شاعر عمل قصائد را. (ناظم الاطباء).


پدر

پدر. [پ ِ دَ] (اِ) (از پهلوی اَبی تَر) مردی که از او دیگری بوجود آمده است. باب. والِد. اَب. بابا. اَبَه:
بپذرفت مهران ستاد از پدر
بنام شهنشاه پیروزگر.
فردوسی.
نبیره سپهدار فغفور چین
پدر گرد خاقان باآفرین.
فردوسی.
بخوبی پری و بپاکی گهر
به پیکر سروش و بچهره پدر.
فردوسی.
پسر بد مر او را یکی خوبروی
هنرمند و همچون پدر کینه جوی.
فردوسی.
فرود آمد و [کیخسرو] پیش یزدان بخاک
بغلطید و گفت ای جهاندار پاک
ستمکاره ای کرد بر من ستم
مرا بی پدر کرد و با درد و غم
تو از درد و سختی رهانیدیم
بدین تاج و دولت رسانیدیم.
فردوسی.
تو ایرانیان را ز مام و پدر
بهی و ز تخت و ز گنج و گهر.
فردوسی.
بر نکونامی چونانکه بود
پدر مشفق بر نیک پسر.
فرخی.
برادر ما [مسعود] را بر آن داشتند که رسول ما را بازگردانید و رسولی با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام که ولیعهد پدر وی است. (تاریخ بیهقی). ما امیرالمؤمنین را از عزیمت خویش آگاه کردیم و عهد خراسان و جمله مملکت پدررا بخواستیم. (تاریخ بیهقی). و بشنوده باشد خان... که چون پدر ما... گذشته شد ما غایب بودیم از تخت ملک. (تاریخ بیهقی). بر خان پوشیده نیست که حال پدر ما امیر ماضی بر چه جمله بود. (تاریخ بیهقی). امیر... داند که ما را بجای پدر است و مهمّات بسیار در پیش داریم. (تاریخ بیهقی). گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آنکه در پوستین خلق افتی. (گلستان).
- مثل پدر، مهربان چون پدر. و پدرِ پدر و پدرِ مادر؛ جَدّ.
|| یکی از اقانیم ثلاثه، نزد ترسایان. اَب. || آدم ابوالبشر. || پدر پریان، جان ّ. || پدر شدن، اُبُوّت.
- امثال:
پدر کشته کی میکند آشتی.
ترکیبها:
برادر پدر. (فردوسی). بی پدر. پدر بر پدر. هم پدر. (فردوسی). رجوع به همین کلمات شود.


پدر بر پدر

پدر بر پدر. [پ ِ دَ ب َ پ ِ دَ] (ق مرکب) اباً عن جدّ:
چو بر خسروی تخت بنشست شاد
کلاه بزرگی بسر برنهاد
چنین گفت کز دور چرخ روان
منم پاک فرزند نوشیروان
پدر بر پدر پادشاهی مراست
خور و خوشه و برج ماهی مراست.
فردوسی.
پدر بر پدر پهلوان بوده ام
نگهدار تاج کیان بوده ام.
فردوسی.
پدر بر پدر بر نیای منند
بدین و خرد رهنمای منند.
فردوسی.

اطلاعات عمومی

تعبیر خواب

پدر


پدر: نیکبختی

در حال مرگ: شرمساری

پدر شدن: تحولات - لوک اویتنهاو


۱ـ اگر در خواب پدر خود را ببینید، علامت آن است که با مشکلی در زندگی مواجه می شوید. مشکل شما حل نمی شود مگر با فرد عاقلی مشورت کنید.

۲ـ اگر خواب پدر خود را ببینید که پیش تر مرده است، علامت آن است که کارهای شما به سختی پیش خواهد رفت.

۳ـ اگر دختری خواب پدر خود را ببیند که پیش تر مرده است، نشانه آن است که نامزدش او را فریب می دهد. - آنلی بیتون

فرهنگ فارسی هوشیار

پدر بر پدر

جداندرجد اباعن جد: (پدر بر پدر پهلوان بوده ام نگهدار تاج کیان بوده ام. ) (فردوسی)

معادل ابجد

پدر اقتصاد

802

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری