معنی پایینی

لغت نامه دهخدا

پایینی

پایینی. (حامص) رجوع به پائینی شود.

فارسی به انگلیسی

پایینی‌

Under, Underlying

مترادف و متضاد زبان فارسی

پایینی

تحتانی، زیرین، سفلی، فرودین،
(متضاد) بالایی، فوقانی

فارسی به عربی

گویش مازندرانی

جیری

آفتابه ی سفالی، پایینی، قسمت پایینی

انگلیسی به فارسی

lower sum

مجموع پایین، مجموع پایینی، حاصل جمع پایینی

معادل ابجد

پایینی

83

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری