معنی پایتخت چاد
حل جدول
اِن جامنا
اِنجامنا
انجامنا
پایتخت کشور چاد
انجامنا
چاد
کشورآفریقایی کشور دریاچه
کشور آفریقایی
مرکز چاد
اِنجامنا
انجامنا
پایتخت
تختگاه
لغت نامه دهخدا
چاد. (اِخ) دریاچه ٔ بزرگی است در افریقای مرکزی در سودان به وسعت 27 هزار کیلومتر مربعکه حوضه ٔ آن یکی از مراکز عمده ٔ گله داری مرکز افریقاست. || بخش شمال افریقای شرقی فرانسه، دارای 1248000 کیلومتر مربع مساحت و 973000 تن سکنه. شهر عمده ٔ آن فرلامی است.
پایتخت
پایتخت. [ت َ] (اِ مرکب) پاتخت. شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند. (غیاث اللغات). قُطب. حاکم نشین. کرسی. کرسی مملکتی.دارالملک. پادشائی. حضرت. واسطه. قاعده (تبریز قاعده آذربیجان است). قاعده ٔ ملک. عاصمه. قصبه. مستقر. مقر. مستقر ملک. نشست. نشست گاه. تختگاه. ام البلاد. سریر. سریرگاه. دارالاماره. دارالمملکه. دار مملکت: ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله. ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبه. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).
فارسی به انگلیسی
Chad
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
(تَ) (اِمر.) شهری که محل مقر حکومت باشد.
معادل ابجد
1421