معنی پاگون

لغت نامه دهخدا

پاگون

پاگون. (روسی، اِ) رجوع به پاگن شود.

فارسی به انگلیسی

مترادف و متضاد زبان فارسی

پاگون

پاگن، سردوشی

فرهنگ فارسی هوشیار

پاگون

(اسم) سر دوشی


پاگون دار

(اسم) سربازی که پاگون گرفته سپاهیی که باخذ سر دوشی نایل آمده.

فرهنگ معین

پاگون

[روس.] (اِ.) سردوشی.

فرهنگ عمید

پاگون

سردوشی،
سردوشی که به لباس نظامیان دوخته می‌شود،

حل جدول

پاگون

سردوشی

سردوشى نظامیان


پاگون نظامیان

سردوشی


پاگون نظامى

سردوشى


سردوشی نظامیان

پاگون


سردوشی

پاگون


سردوشى نظامیان

پاگون

فارسی به عربی

پاگون

سریه

انگلیسی به فارسی

stripe

پاگون

معادل ابجد

پاگون

79

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری