معنی پاک‌طینت

مترادف و متضاد زبان فارسی

پاک‌طینت

پاک‌سرشت، پاکنهاد، خوب‌سرشت، خوش‌قلب، خوش‌نیت،
(متضاد) بدطینت


خوش‌قلب

پاک‌طینت، پاک‌نهاد، خوش‌فطرت، نیک‌سرشت،
(متضاد) بدطینت


خوب‌سرشت

پاک‌طینت، نیک‌نهاد، خوب‌نهاد، نیک‌سرشت،
(متضاد) بدسرشت، بدنهاد


خیرخواه

پاک‌طینت، خوش‌فطرت، خیر، خیراندیش، مشفق، مصلح، ناصح، نیک‌اندیش، مشفق، نیک‌خواه،
(متضاد) بدخواه

فرهنگ عمید

روشن نهاد

خوش‌طینت، پاک‌طینت،


پاک اندرون

پاک‌نهاد، پاک‌طینت، پاک‌باطن،


پاک سرشت

پاکیزه‌سرشت، پاک‌نهاد، پاک‌طینت
اصیل، نجیب،


اشو

پاک‌طینت، مقدس، روشن‌ضمیر،
[مقابلِ دوزخی] بهشتی،


پاک نهاد

کسی که سرشت و طینت پاک و نیکو دارد، پاک‌طینت، نیک‌سرشت،


پاکیزه سرشت

پاک‌سرشت، پاک‌نهاد، پاک‌طینت: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت / که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت (حافظ: ۱۷۲)،

معادل ابجد

پاک‌طینت

492

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری