معنی پاى

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

cryostat

سرما پاى (دستگاه تثبیت سرما در درجات پایین)، سرما ایستانه

آیه های قرآن

لأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ

سوگند مى‏خورم که دستها و پاهاى شما را بطور مخالف [= دست راست با پاى چپ، یا دست چپ با پاى راست‏] قطع مى‏کنم؛ سپس همگى را به دار مى‏آویزم!


لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف ثم لاصلبنکم اجمعین

سوگند مى‏خورم که دستها و پاهاى شما را بطور مخالف [= دست راست با پاى چپ، یا دست چپ با پاى راست‏] قطع مى‏کنم؛ سپس همگى را به دار مى‏آویزم!


ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب

(به او گفتیم:) پاى خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است!


ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ

(به او گفتیم:) پاى خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است!

عربی به فارسی

استقلّ

مستقل شد , به استقلال رسید (دست یافت) , بر پاى خود ایستاد , به خود متکى شد

معادل ابجد

پاى

3

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری