معنی پاورقی متن

حل جدول

پاورقی متن

زیرنویس


پاورقی

زیرنویس

زیر نویس

لغت نامه دهخدا

پاورقی

پاورقی. [وَ رَ] (اِمرکب) کلمه ای از صفحه ٔ بعد که در زیر سطر آخر مینوشتند بجای عدد تا اوراق را بسهولت تنظیم توانند کرد. || قصه و جز آن که در قسمت ذیل اوراق روزنامه ای نویسند. || آنچه در ذیل صفحه نوشته میشود چون تعلیق و شرح.
- تعبیر مَثَلی:
گفته های فلان پاورقی ندارد؛ چندان بصحّت آن مطمئن نتوان بود.


متن

متن. [م ُ ت ِن ن] (ع ص) دور و بعید و با فاصله. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).

متن. [م َ] (ع اِ) زمین درشت و بلند. ج، مِتان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زمین سخت و بلند. ج، متون و متان. (مهذب الاسماء). آنچه درشت باشد از زمین. (محیطالمحیط). || مجازاً به معنی عبارت کتابی که شرح آن توان کرد. (غیاث) (آنندراج). نزد مؤلفین خلاف شرح و حواشی را گویند. (از محیطالمحیط). عبارت کتاب که شرح و ترجمه ٔ آن توان کرد و آنچه در صفحه ٔ کتاب و یا مکتوب نوشته شده بدون زوائد وحواشی. (ناظم الاطباء). بوم. مقابل حاشیه و شرح و هامش: متناً و هامشاً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متن و حاشیه کردن (اصطلاح صحافی)، با وصل کردن حاشیه با کاغذگیر به متن، ترمیم کردن یا تزیین کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| متن عبارت از لفظ باشد و «متن حدیث » الفاظ حدیث باشد که مقوم معانی آن هستند. (کشاف اصطلاحات الفنون، از فرهنگ علوم). به اصطلاح علمای حدیث عبارت است از آنچه غایت سند از کلام بدو منتهی شود و لفظ حدیث که معنی حدیث قائم بدوست. (نفایس الفنون).
- متن الواقع، مراد از اصطلاح متن الواقع «نفس الامر» است. میرداماد ازاین کلمه اغلب جهان مافوق زمان و زمانیات را خواهد. (از فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی).
|| فرود پر از تیر تا در میان آن یعنی مابین تیر تا وسط تیر. (منتهی الارب) (آنندراج). آن جزء از تیر که ما بین پر تا وسط آن واقع شده. وسط و میانه ٔ هر چیزی. (ناظم الاطباء). || (ص) مرد درشت اندام و سخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (اِ) (اصطلاح موسیقی) در هر نوبت مرتب سه قسمت اساسی میتوان قائل شد که دومین قسمت آن متن نامیده میشود. (ازفرهنگ فارسی معین). || پشت. (غیاث) (آنندراج). یکسوی پشت. (مهذب الاسماء) (زمخشری). طرف الظهر. ج، متون. (بحر الجواهر). || وسط. میان. میانه:
سوی بام آمد ز متن ناودان
جاذب هر جنس را همجنس دان.
مولوی.
|| تندی رگ پشت از هر طرف. (ناظم الاطباء). متن الظهر. دو تندی رگ پشت از دو جانب. مذکر و مؤنث هر دو آمده. (منتهی الارب) (آنندراج). || میان راه. (ناظم الاطباء). متن الطریق، میانه ٔ راه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || استوار و جای بلند و سخت. (غیاث). استوار. (آنندراج). جای بلند و استوار و قلعه و حصار. (ناظم الاطباء). || اصل و درون چیزی. حقیقت چیزی:
کان بلیس از متن طین کور و کر است
گاو کی داند که در گل گوهر است.
مولوی.
- متن الفرس، ستارگانی از فرس اعظم است. رجوع به فرس اعظم شود.
- متن تیغ، قسمت آهنین آن جز دمه و لبه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متن حیوان، مقابل اطراف که دست ها و پایها و گردن و سر اوست. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متن الطریق، جاده ٔ آن. (از محیطالمحیط).

متن. [م َ] (ع مص) کفانیدن خایه ٔ قچقار را و بیرون آوردن خصیه وی. (منتهی الارب) (آنندراج). کفانیدن خایه ٔ آن قچقار را و درآوردن تخم و همه ٔ رگهای آن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشش خایه ٔکبش شکافتن و خایه ٔ وی با رگها بیرون آوردن. (تاج المصادر بیهقی). || جای گرفتن و اقامت کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || گائیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). گائیدن آن زن را. (ناظم الاطباء). نکاح کردن با زن. (از محیط المحیط) (از ذیل اقرب الموارد). || سوگند خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). سوگند یادکردن. (ناظم الاطباء) (ازمحیطالمحیط). || زدن یا سخت زدن. (منتهی الارب) (آنندراج): متن فلاناً؛ زد فلان را و یا سخت زد فلان را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رفتن در زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دراز کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج): متن الشی، دراز کشید آن چیز را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر پشت کسی زدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). بر پشت زدن. (تاج المصادر بیهقی): متن فلاناً (از باب ضرب و نصر)، زد بر پشت فلان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

فرهنگ عمید

پاورقی

شرح و تفسیری که در پایین صفحۀ کتاب نوشته شود،
داستانی که در پایین صفحۀ روزنامه چاپ شود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پاورقی

زیرنویس


متن

نویسه

فرهنگ فارسی هوشیار

پاورقی

شرحی که در پائین صفحه کتاب نوشته شود

فرهنگ معین

پاورقی

آن چه در پایین صفحه نوشته شود، نوشته، قصه ای که در چند شماره پیاپی یک روزنامه یا مجله منتشر شود،


متن

نوشته داخل صفحه که شامل حاشیه نمی شود.2- زمین بلند، جمع متون. [خوانش: (مَ) [ع.] (اِ.)]

کلمات بیگانه به فارسی

پاورقی

زیرنویس

واژه پیشنهادی

پاورقی

رکابه

معادل ابجد

پاورقی متن

809

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری