معنی پارگی

پارگی
معادل ابجد

پارگی در معادل ابجد

پارگی
  • 233
حل جدول

پارگی در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

پارگی در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • انخراق، انقطاع، دریدگی، گسیختگی
فرهنگ معین

پارگی در فرهنگ معین

  • دریدگی، کهنگی، جزئیت، قحبگی. [خوانش: (رِ) (حامص.)]
لغت نامه دهخدا

پارگی در لغت نامه دهخدا

  • پارگی. [رَ / رِ] (حامص) چگونگی چیزی پاره. انخراق. کهنگی و دریدگی. (غیاث اللغات). || قحبگی. (برهان). || (اِ) حوض کوچک که آب غسلخانه و مطبخ در آن جمع شود. (غیاث اللغات). و ظاهراً مصحف یا مخفف پارگین است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

پارگی در فرهنگ عمید

  • دریدگی، پاره بودن،
فارسی به انگلیسی

پارگی در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

پارگی در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

پارگی در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ دریدگی کهنگی انخراق. ‎، جزئیت جز ء بودن، قحبگی. (اسم) گودالی که در آن آبهای ناپاک گرد آید از آب حمام مطبخ سرای غسلخانه و جز آن گنداب مرداب منجلاب، خندق گونه ای که برگرد شهر برای گرد آمدن آبهای آلوده می ساختند، مزبله. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

پارگی در فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

پارگی در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید