معنی پارتیزان

لغت نامه دهخدا

پارتیزان

پارتیزان. (فرانسوی، ص، اِ) جانبدار. طرفدار. هواخواه. || معتقد به عقیده یا مسلکی.

فارسی به انگلیسی

پارتیزان‌

Guerrilla, Partisan

حل جدول

پارتیزان

طرفدار، هواخواه، رزمنده، چریک

چریک

سرباز چریک


سرباز جنگ نامنظم

پارتیزان


چریک

پارتیزان


سرباز چریک

پارتیزان

فارسی به عربی

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ معین

پارتیزان

[فر.] (اِ.) چریک، سربازی که به صورت غیرکلاسیک و نامنظم با دشمن می جنگد.

مترادف و متضاد زبان فارسی

پارتیزان

چریک، رزمنده، هواخواه

فرهنگ فارسی هوشیار

پارتیزان

فرانسوی هوا خواه، گوند (به جای سرباز چریک)

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

partisan

پارتیزان


partizan

پارتیزان

معادل ابجد

پارتیزان

671

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری