معنی پابوسی

حل جدول

پابوسی

شرفیابی

مترادف و متضاد زبان فارسی

پابوسی

پای‌بوسی، تشرف، دیدار، زیارت، شرفیابی


تشرف

پابوسی، شرفیابی


شرفیابی

باریابی، پابوسی


زیارت

پابوسی، تشرف، تطوف، حرم، دیدار، طواف

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

شکرپا

شکرپا. [ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ] (ص مرکب) به معنی لنگ و آنکه لنگی داشته باشد. (غیاث). به معنی لنگ است. (آنندراج):
دویدن خواست پیش از حور رضوان بهر نظاره
دل حوران به پابوسی شکرپا کرده رضوان را.
امیرخسرو (از آنندراج).
سخنورا چه کنم وصف لفظشیرینت
قلم شکرپا گردد ز غایت رفتار.
امیرخسرو (از آنندراج).
آن شکردوست خویش را به دعا
از خدا خواسته ست شکّرپا.
ابوالبرکات منیر (از آنندراج).

معادل ابجد

پابوسی

81

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری