معنی پابرجا

پابرجا
معادل ابجد

پابرجا در معادل ابجد

پابرجا
  • 209
حل جدول

پابرجا در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

پابرجا در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • استوار، برقرار، پایدار، ثابت، ثابت‌قدم، راسخ، قرص، محکم، مستقر، دایم، جاوید، همیشگی،
    (متضاد) سست، موقتی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

پابرجا در فرهنگ معین

  • ثابت و استوار، دایم، همیشه. [خوانش: (بَ) (ص مر.)]
لغت نامه دهخدا

پابرجا در لغت نامه دهخدا

  • پابرجا. [ب َ] (ص مرکب) ثابت. ثابت قدم. راسخ. پایدار. استوار:
    چرا چو لاله ٔ نشکفته سرفکنده نه ای
    که آسمان ز سرافکندگیست پابرجا.
    خاقانی.
    دل چو پرگار به هر سو دورانی میکرد
    وندر آن دایره سرگشته ٔ پابرجا بود.
    حافظ.
    || دائم. همیشه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

پابرجا در فرهنگ عمید

  • استوار، پایدار، ثابت: دل چو پرگار به هر سو دَوَرانی می‌کرد / واندر آن دایره سرگشتهٴ پابرجا بود (حافظ: ۴۱۴)،
    * پابرجا بودن: (مصدر لازم) پایدار و استوار بودن،
    * پابرجا کردن: (مصدر متعدی) استوار ساختن، پایدار کردن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

پابرجا در فارسی به انگلیسی

  • Alive, Constant, Decisive, Foursquare, Immobile, Sure, Rigid, Secure, Stable, Strong, Unshakeable. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

پابرجا در فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

پابرجا در فارسی به آلمانی

  • Echt, Genau wirklich wahr, Richtig, Treu, Wahr, Wahrhaftig
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه