معادل ابجد
وسواس در معادل ابجد
وسواس
- 133
حل جدول
وسواس در حل جدول
- تردید، دودلی، اندیشه بد
- چیز وسوسه گر، وسوسه کننده، کلامی که در باطن انسان می گذرد از درون خود انسان بجوشد یا شیطان و یا از کس دیگری- که از بیرون عامل آن شود وسواس گویند. وسواس در اصل صدای آهسته است که از به هم خوردن زینت آلاتبر می خیزد و به هر صدای آهسته ای هم گفته می شود. معنای دیگر آن افکار بد نامطلوب و مضری است که به ذهن انسان خطور می کند. یا با صدای آهسته به سوی چیزی دعوت کردن و مخفیانه در قلب کسی نفوذ نمودن هم وسوسه نام دارد. توضیح بیشتر ...
مترادف و متضاد زبان فارسی
وسواس در مترادف و متضاد زبان فارسی
- تردید، دودل، دودلی، شبهه، شک، قلق، مالیخولیا، وسوسه، هاجس
فرهنگ معین
وسواس در فرهنگ معین
- (وَ) [ع. ] (اِ. ) اندیشه بد، القاء شیطانی. فکر یا عمل تردیدآمیز. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
وسواس در لغت نامه دهخدا
- وسواس. [وَس ْ] (ع اِ) اندیشه ٔ بد و آنچه در دل گذرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هر بدی که به قلب خطور کند وهر چیزی که در آن خیر و صلاح نباشد. (اقرب الموارد). || عبارت است از خواطر نفسانیه ٔ جسمانیه، خواه عقلی باشد خواه حسی باشد و خواه غیر آن که دورکننده است از قرب حق. (کشاف اصطلاحات الفنون از لطائف اللغات). || آنچه شیطان در دل افکند. (ناظم الاطباء). آنچه شیطان در دل انسان افکند و او را به کار بد برانگیزد. توضیح بیشتر ...
- وسواس. [وِس ْ] (ع مص) بد اندیشیدن. (منتهی الارب). بد اندیشیدن و اغوا کردن شیطان. (از ناظم الاطباء). در دل افکندن شیطان و نفس چیزی بی نفع و بی خیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). وسوسه. (منتهی الارب). قوله تعالی: فوسوس لهما الشیطان. (قرآن 20/7) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سخن گفتن به کلامی آهسته و تکرار کردن آن. (اقرب الموارد). || جنون پیدا کردن و بی رویه و نظام سخن گفتن. (اقرب الموارد). || آواز دادن پیرایه و نی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
وسواس در فرهنگ عمید
-
(روانشناسی) تردیدی آزاردهنده در مورد بعضی امور، بهویژه پاکیزگی،
(اسم مصدر) [مجاز] دقّت بسیار در جزئیات،
دودلی، تردید،
[قدیمی] اندیشۀ بد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
وسواس در فارسی به انگلیسی
- Compulsiveness, Fastidiousness, Fixation, Mania, Obsession, Perfectionism. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی
وسواس در فارسی به عربی
- خیال، دوده، نزوه، هوس
عربی به فارسی
وسواس در عربی به فارسی
- مالیخولیا , حالت افسردگی , سودا , مراق , اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلا متی خود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
وسواس در فرهنگ فارسی هوشیار
- اهریمن در نپی آمده من شرالوسواس الخناس دیوکامگی (دیو کامکی: شیطیان صفتی)، دو دلی بد گمانی (اسم) تردید وشکیکه در ضمیرانسان پدید آید دو دلی: ((وسواس بر طبیعتش غالب بود. ))، شک و شبهه در عبادات و احکام مذهبی خصوصا در طهارت ونجاست، آنچه شیطان در دل انسان افکند و او را بکار بد بر انگیزد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد
وسواس در فرهنگ فارسی آزاد
- وَسواس، به وَساوِس مراجعه شود،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید
قافیه