معنی ورم

ورم
معادل ابجد

ورم در معادل ابجد

ورم
  • 246
حل جدول

ورم در حل جدول

  • آماس، پف، تورم، دمل
  • آماس
مترادف و متضاد زبان فارسی

ورم در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آماس، آماه، باد، برآمدگی، پف، پیله، تورم، دمل، نفخ
فرهنگ معین

ورم در فرهنگ معین

  • (وَ رَ) [ع. ] (اِ. ) باد، برآمدگی در بدن بر اثر ضربه یا بیماری. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

ورم در لغت نامه دهخدا

  • ورم. [وَ رَ] (ع اِ) آماس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و آن در اصطلاح پزشکان عبارت است از ماده ای که در اندرون جرم عضو تولید و سبب افزایش حجم عضو به شکلی خارج ازحد طبیعی شود. (کشاف اصطلاحات الفنون) (بحر الجواهر). برآمدگی انساج نرم و یا استخوانی بدن خواه با التهاب همراه باشد و یا بدون التهاب باشد. تورم. برآمدگی. (فرهنگ فارسی معین). و در تداول عامه به هر نوع برآمدگی نسجی که مربوط به هر عارضه ای باشد بطور عام این کلمه اطلاق میشود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ورم در فرهنگ عمید

  • یاد، حافظه، به یاد نگه‌داشتن،
  • برآمدگی در بدن به‌واسطۀ آسیب، صدمه، یا بیماری، آماس،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ورم در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

ورم در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ورم در فارسی به عربی

  • ارنب، نتوء، وذمه، ورم
تعبیر خواب

ورم در تعبیر خواب

  • دیدن ورم برآمدگی تورم نفخ پف کردگی تهبج که به آماس نام نهند درخواب، مال بود. اگر بیند که بر تن او آماس پدید آمده بود، دلیل کند که به قدر آن او را مالی حاصل گردد، خاصه چون که در آن آماس ریم بیند، که بسیار بود - محمد بن سیرین. توضیح بیشتر ...
عربی به فارسی

ورم در عربی به فارسی

  • دشپل , تومور , برامدگی , ورم , غده
فرهنگ فارسی هوشیار

ورم در فرهنگ فارسی هوشیار

  • آماس، ماده ای که در اندرون جرم عضو تولید و سبب افزایش حجم عضو بشکلی خارج از حد طبیعی شود. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

ورم در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه