معنی ودیعه
فرهنگ معین
(وَ عِ یا عَ) [ع. ودیعه] (اِ.) نک. ودیعت.
فارسی به انگلیسی
Deposit, Endowment
حل جدول
امانت، سپرده
امانتی
ودیعه دادن
سپردن، امانت دادن
ودیعه بانکی
سپرده
به ودیعه گذاردن
امانت گداشتن
کلمات بیگانه به فارسی
سپرده
مترادف و متضاد زبان فارسی
امانت، سپرده، ودیعت
فرهنگ فارسی هوشیار
مالی که به امانت نزد کسی بگذارند
ودیعه دادن
سپردن نهادن سپرده دادن (مصدر) مالی رابعنوان امانت بکسی دادن سپردن.
ودیعه دهنده
سپارنده (صفت) امانت دهنده سپارنده.
فرهنگ عمید
سپردهشده،
(حقوق) مالی که به امانت نزد کسی بگذارند، سپرده،
فرهنگ واژههای فارسی سره
سپرده
فارسی به عربی
ثقه
اطلاعات عمومی
امانت
معادل ابجد
95