معنی واو

لغت نامه دهخدا

واو

واو. (ع اِ) رجوع به «و» شود. || رنگ آب. (ناظم الاطباء). ج، واوات.


واوات

واوات. (ع اِ) ج ِ واو. رجوع به واو شود.

فرهنگ عمید

واو

نام حرف «و».‌
* واو مجهول: (ادبی) مصوّتی میان او (u
* واو معدوله: (ادبی) واوی که نوشته می‌شود ولی خوانده نمی‌شود: خواب، خواهر،
* واو معروف: ِ (ادبی) واوی که نوشته و خوانده می‌شود: خوب، نیکو، دور،

فرهنگ معین

واو

(حر.) سی امین حرف از حروف الفبای فارسی.، یک ~ جا نینداختن چیزی را حذف نکردن.

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

واو

(اسم) حرفی است از الفبای فارسی و عربی.

فرهنگ فارسی آزاد

و (واو)

و (واو)، بیست و هفتمین حرف از حروف هِجا عربی (الفبا) می باشد که عددش به حساب جُمَّل (ابجد) برابر شش است (واو در عربی بعد از ه می آید لذا ه حرف بیست و ششم و واو حرف بیست و هفتم است اما در فارسی واو قبل از ه می آید و حرف سی اُم از الفبای فارسی است)،


و

وَ، قسم به، سوگند به مانند وَعَمِری، وَنَفسِی، وَاللهِ، واوِ قسم از حروف جَرّ است، اقسام دیگر واو در عربی واوِ عَطف، واو اِستِیناف، واو حال، واو مَعَیَّه، واو ضمیر مذکّر، واو فَصل، واو زابُدَه و غیره که هر کدام شرحی علیحده دارد،


وجاح

وِجاح، (به تثلیث واو) سِتر، پرده و پوشش،

انگلیسی به فارسی

معادل ابجد

واو

13

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری