معنی وان

وان
معادل ابجد

وان در معادل ابجد

وان
  • 57
حل جدول

وان در حل جدول

  • دریاچه حمام، دریاچه‏اى در ترکیه
  • دریاچه حمام، از شهرهای ترکیه، دریاچه ترکیه
فرهنگ معین

وان در فرهنگ معین

  • [روس. ] (اِ. ) ظرف بزرگ فلزی یا چینی که برای شست و شوی بدن در حمام تعبیه کنند. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

وان در لغت نامه دهخدا

  • وان. (پسوند) بان. (حاشیه ٔ برهان چ معین). به معنی محافظت و نگاهبانی. || نگهبان. نگاهدارنده. حارس. و محافظت کننده. همچو گله وان و دشتوان و فیلوان و امثال آن، لیکن بدون ترکیب گفته نمیشود. (برهان قاطع). حافظ. نگاهبان. (انجمن آرا). || شبه. مانند. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). نظیر. (برهان قاطع) (از جهانگیری). ون. (جهانگیری). ون مخفف آن است. (آنندراج) (انجمن آرا). حرف تشبیه به معنی مانند. || دارنده. توضیح بیشتر ...
  • وان. (روسی، اِ) ظرف بزرگ فلزی یا چینی که در حمام نصب کنند ودر آن بدن را شستشو دهند. (از فرهنگ فارسی معین). توضیح بیشتر ...
  • وان. (اِخ) نام شهری است در ترکیه، واقع در فلات ارمنستان در ساحل شرقی دریاچه ٔ وان. (دائره المعارف اسلامی از حاشیه ٔ برهان). نام ولایتی از ملک آذربایجان. (جهانگیری). نام شهری است از ولایت شروان. (برهان قاطع) (غیاث اللغات). شهری است از اقلیم چهارم به جزیره نزدیک بوسطان و بعضی آن را از ارمینه شمارند و چنین است در خوبی آب و هوا بی نظیر است. (آنندراج) (از انجمن آرا). توضیح بیشتر ...
  • وان. (اِخ) دریاچه ای است به آسیای صغیر. بحیره ٔ ارجیش. بحیره ٔ طِریخ (به مناسبت ماهی طِریخ که در آنجا بسیار است). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

وان در فرهنگ عمید

  • مانند، نظیر،

    [قدیمی] = بان: پلوان، گله‌وان، دروان، دشتوان،
  • ظرف بزرگ چینی یا سرامیکی در حمام برای شستن بدن در آن،
فارسی به عربی

وان در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

وان در گویش مازندرانی

  • واژه ای که برای تاکید در پایان جمله آید
فرهنگ فارسی هوشیار

وان در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ظرفی بزرگ که در حمام می گذارند و برای شستشوی بدن و یا برای آب تنی بکار میرود. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید