معنی والایی

لغت نامه دهخدا

والایی

والایی. (حامص) والائی.رفعت. بلندی. عظمت. (ناظم الاطباء). بزرگواری. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بلندپایگی. بزرگی. (آنندراج).

فارسی به انگلیسی

والایی‌

Dignity, Elevation, Esteem, Excellence, Finish, Honor, Lordship, Magnitude, Sedateness, Sovereignty, Sublimity, Superiority, Uplift, Worth

فرهنگ فارسی هوشیار

والایی

‎ بلندی رفعت، بلند مرتبگی بزرگی، شرافت نجابت، عزت.


اصالت آرا ء

والایی اندیشه ها


لژیون دونور

فرانسوی نشان والایی


تعال

بیا مخفف تعالی: برتری والایی


سوپریوریته

فرانسوی بالایی برتری والایی

حل جدول

والایی

بزرگی، رفعت، شرافت، عزت، نجابت


بلندی و والایی

رفعت


بلند قدر بودن

والایی

مترادف و متضاد زبان فارسی

والایی

بزرگی، رفعت، شرافت، عزت، نجابت


رفعت

ارتفاع، اوج، بزرگی، بلندی، تعالی، شرف، علو، والایی


نجابت

اصالت، پاک‌منشی، پاک‌نژادی، شرافت، عصمت، عفاف، عفت، والایی،
(متضاد) بی‌عفتی

واژه پیشنهادی

بلندی و والایی

عروج، اعلا، برین


بلندی و رفعت

اعتلا، والایی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تعالی

والایی

معادل ابجد

والایی

58

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری