معنی والاتبار

لغت نامه دهخدا

والاتبار

والاتبار. [ت َ] (ص مرکب) عالی نسب. والانژاد. نسیب. بزرگزاد. نجیب زاده. که تباری عالی و والا دارد.

فرهنگ عمید

والاتبار

والانژاد، نجیب‌زاده، دارای اصل‌ونصب عالی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

والاتبار

شریف‌نسب، گهری، نجیب‌زاده، نجیب، والانسب، والاگهر، والانژاد

فرهنگ فارسی هوشیار

والاتبار

(صفت) دارای اصل و نسب عالی والانژاد نجیب زاده.

فرهنگ معین

والاتبار

(تَ) (ص مر.) دارای اصل و نسب، نجیب زاده.

معادل ابجد

والاتبار

641

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری